به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:


فیلم سینمایی روزی روزگاری در غرب بهکارگردانی سرجو لئونه در 51 سال پیش یعنی سال 1347 در گونه وسترن تولید شده است. روزی روزگاری در غرب توانست در مرجع ارزشگذاری سینما و تلویزیون یعنی منظوم نمره 6.4 از 10 را از سوی مردم بدست بیاورد که نشان میدهد عموم مردم روزی روزگاری در غرب را اثری متوسط اما مفید برای تماشا ارزیابی میکنند.
بازیگران فیلم روزی روزگاری در غرب چه کسانی هستند؟ در روزی روزگاری در غرب بازیگرانی چون هنری فوندا در نقش Frank، Charles Bronson در نقش Harmonica، Claudia Cardinale در نقش Jill McBain، جیسون روباردز در نقش Cheyenne، Gabriele Ferzetti در نقش Morton - Railroad Baron، Paolo Stoppa در نقش Sam و Woody Strode در نقش Stony - Member of Frank's Gang به ایفای نقش و بازیگری پرداختهاند. در فیلم روزی روزگاری در غرب حدود 56 بازیگر جلوی دوربین رفتهاند که از نظر تعداد بازیگران میتوان روزی روزگاری در غرب را یک اثر بزرگ، پربازیگر و با تعداد شخصیتهای داستانی بسیار عنوان کرد. از اینلحاظ کارگردانی فیلم روزی روزگاری در غرب باتوجه به بازی گرفتن از این تعداد بازیگر و مدیریت آنها کار بسیار دشواری بوده است؛ باید بررسی کرد آیا سرجو لئونه بهعنوان کارگردان و بهعنوان بازیگردان و همچنین تیم بازیگری روزی روزگاری در غرب توانستهاند در این زمینه موفق باشند و بازیهای درخشانی را نمایش دهند؟
از دیگر بازیگران فیلم روزی روزگاری در غرب میتوان به Jack Elam در نقش Snaky - Member of Frank's Gang، Keenan Wynn در نقش Sheriff - Auctioneer، Frank Wolff در نقش Brett McBain، لایونل استندر در نقش Barman، Livio Andronico در نقش Bit part، Salvatore Basile در نقش Member of Cheyenne's Gang، Aldo Berti در نقش Member of Frank's Gang Playing Poker و Joseph Bradley در نقش Train Station Master اشاره کرد.
از محتوا و داستان فیلم روزی روزگاری در غرب چقدر اطلاع دارید؟ فیلمنامه روزی روزگاری در غرب توسط Sergio Donati و سرجو لئونه نوشته شده است.
در خلاصه داستانی که یا از سوی تیم رسانهای اثر و یا توسط دیگر رسانهها درباره داستان روزی روزگاری در غرب منتشر شده است، میخوانیم: «داستانی حماسی در مورد یک غریبه ی مرموز با ساز دهنی است که به جمع نیروهایی که برای حمایت از یک بیوه ی زیبای بدنام که جانش توسط یک قاتل بی رحم که در راه آهن کار می کند به خطر افتاده است، می پیوندد. »
فیلم روزی روزگاری در غرب از نظر ساختار (فرم)، محتوا و محیط تولید، به آثار مختلفی شباهت دارد. با توجه به شاخصهای متعدد و گوناگونی میتوان گفت آثار مرتبط فیلم روزی روزگاری در غرب عبارت است از: فیلم خوب، بد، زشت، فیلم به خاطر چند دلار بیشتر، فیلم روشنایی های شهر، فیلم کازابلانکا و فیلم اینک آخرالزمان.
از نظر تاریخچه فعالیت کارگردان و بازیگران فیلم روزی روزگاری در غرب نیز آمارها و نکات جذابی را میتوان بیان کرد. براساس آمارها فیلم روزی روزگاری در غرب به طور متوسط فعالیت 5ام بازیگران این اثر است. براساس امتیاز مردم فیلم روزی روزگاری در غرب بهترین اثر جیسون روباردز، Paolo Stoppa، Woody Strode، Jack Elam، Frank Wolff، Salvatore Basile، Bruno Corazzari، Don Galloway، Robert Hossein و Ricardo Palacios و یکی از 4 اثر شاخص Frank Braña، Spartaco Conversi، Ricardo Palacios، Lorenzo Robledo و Giovanni Ivan Scratuglia در حرفه بازیگری محسوب میشود.
براساس امتیاز مردم فیلم روزی روزگاری در غرب بدترین اثر سرجو لئونه در حرفه کارگردانی محسوب میشود.
30 تن از بازیگران روزی روزگاری در غرب، اولین فعالیت جدی بازیگری خود را در این اثر تجربه کردهاند، در واقع در روزی روزگاری در غرب 30 فیلم اولی بودهاند: Livio Andronico، Salvatore Basile، Aldo Berti، Joseph Bradley، Marilù Carteny، Saturno Cerra، Luigi Ciavarro، Bill Crawley، Paolo Figlia، Stefano Imparato، Francesca Leone، Raffaella Leone، Frank Leslie، Luigi Magnani، Claudio Mancini، Dino Mele، Enrico Morsella، Umberto Morsella، Al Mulock، Tullio Palmieri، Antonio Palombi، Renato Pinciroli، Sandra Salvatori، Enzo Santaniello، Simonetta Santaniello، Robert Spafford، Luana Strode، Fabio Testi، Dino Zamboni و Marco Zuanelli.
همچنین سرجو لئونه کارگردان روزی روزگاری در غرب اولین همکاری خود با بازیگرانی چون هنری فوندا، Charles Bronson، Claudia Cardinale، جیسون روباردز، Gabriele Ferzetti، Paolo Stoppa، Woody Strode، Jack Elam، Keenan Wynn، Frank Wolff، لایونل استندر، Frank Braña، Spartaco Conversi، Bruno Corazzari، Don Galloway، Michael Harvey، Robert Hossein، Antonio Molino Rojo، Ricardo Palacios، Conrado San Martín و Giovanni Ivan Scratuglia را در این اثر تجربه کرده است. در میان بازیگران روزی روزگاری در غرب نیز 1518 همکاریِ اول رخ داده، بهعبارت دیگر در این فیلم میان هر یک از 56 بازیگر با یکدیگر یک رابطه همکاری شکل گرفته که 1518 همکاری برای اولینمرتبه در روزی روزگاری در غرب رخ داده است. مانند: هنری فوندا و Claudia Cardinale، Charles Bronson و جیسون روباردز، Gabriele Ferzetti و Paolo Stoppa، Woody Strode و Jack Elam، Keenan Wynn و Frank Wolff.
آیا میدانید کدام هنرمندان فیلم روزی روزگاری در غرب فوتکردهاند؟ از میان عوامل و بازیگران فیلم روزی روزگاری در غرب، 19 نفر به دیار باقی سفر کردهاند و دیگر در میان ما نیستند: شادروان Ricardo Palacios، جیسون روباردز، هنری فوندا، Charles Bronson، لایونل استندر، John Frederick، Claudio Scarchilli، Woody Strode، Paolo Stoppa، Keenan Wynn، Jack Elam، Frank Braña، Don Galloway، سرجو لئونه، Michael Harvey، Frank Wolff، Gabriele Ferzetti، Spartaco Conversi و Aldo Sambrell.
در مجموع بیش از 58 نفر در تولید فیلم روزی روزگاری در غرب نقش داشتهاند و هر یک از آنها در منظوم یک صفحه اختصاصی دارند.
کاربران نیز در 2 لیست از فیلم روزی روزگاری در غرب یاد کردهاند.
تاکنون در صفحه اختصاصی فیلم روزی روزگاری در غرب در منظوم اطلاعات بسیاری توسط پژوهشگران و مردم ثبت شده است؛ در بخش گالری عکس و پوستر فیلم روزی روزگاری در غرب 43 عدد، در بخش نقد فیلم روزی روزگاری در غرب 3 عدد گردآوری و درج شده است. همچنین تاکنون در بخشهای ویدئو و تیزر فیلم روزی روزگاری در غرب، حواشی فیلم روزی روزگاری در غرب، دیالوگ برتر فیلم روزی روزگاری در غرب، سوتی فیلم روزی روزگاری در غرب هنوز موردی ثبت نشده است. قطعا ما و شما به این حد قانع نیستیم؛ باید بهکمک علاقمندان فیلم، سریال و تئاتر، این دایرةالمعارف آنلاین و بانک اطلاعات هنرمندان و آثار سینما، تلویزیون و تئاتر را کامل و کاملتر کنیم.












---
## **روزی روزگاری در غرب: مرثیهای تصویری برای مرگ، موسیقی و معنا**
**نویسنده: زاویِر**
در دنیای سینمای وسترن، فیلمهای زیادی آمدهاند تا طلوع یا زوال غرب وحشی را به تصویر بکشند، اما *«روزی روزگاری در غرب»* سرجو لئونه، فراتر از یک روایت ژانریست—این فیلم، یک سمفونی بصری و صوتیست که مرگ، انتقام، سرمایهداری و بقاء را در هم میتنَد.
### 🎬 افتتاحیه: تنش از دل سکوت
فیلم با صحنهای آغاز میشود که سه مرد ناشناس با سکوت و طمأنینهای مرگبار منتظر قطاری ایستادهاند. بیینده نمیداند در انتظار کیست یا چه در پیش است. این ابهام با جزئیات بیکلامی مثل صدای قطرهی آب، غژغژ پنکه، و حرکت مگسی در لولهی هفتتیر، تبدیل به **تعلیقی غیرکلامی** میشود—نشانهای از مرگی که در راه است. حتی مسئول ایستگاه، بیخبر از تهدید، فقط حواسش به کار خودش است؛ تضادی ساده، اما عمیق بین وظیفه و خطر.
### 🎩 ورود هارمونیکا: افسانهای در غبار
با ورود مردی با کلاه سفید و سازدهنی به دست، بیننده همچنان در تاریکی باقی میماند. تنها با مرگ سریع سه مرد مقابلش میفهمیم که با شخصیتی مرموز و قدرتمند طرفیم. برتریاش نه از طریق دیالوگ، بلکه با **زبان تصویر** به مخاطب القا میشود—این همان زبان لئونهست.
### 🧠 روایت ضدکلیشه: قربانیای دیگر، نه آنکه فکر میکردیم
در یکی از شوکآورترین لحظات فیلم، *فرانک* (با بازی خیرهکنندهی هنری فوندا) کودک خردسالی را به قتل میرساند. در نقطهای که ذهن مخاطب تصور میکند «کودک زنده مانده و برای انتقام بازگشته»، فیلم مسیر دیگری را انتخاب میکند. هارمونیکا نه قربانی همیشگی است، نه انتقامجوی استاندارد—او نماد **زخم ابدیست که بیآنکه فریاد بزند، میخروشد**.
### 🎼 موسیقی: شخصیت چهارم فیلم
تمهای منحصربهفردی که انیو موریکونه برای هر شخصیت طراحی کرده، فراتر از موسیقیاند. تم هارمونیکا، سایهای صوتی از زخمهای قدیمیست، و موسیقی پایانی، لحظهای که ساز در دهان فرانک گذاشته میشود، مانند قفل شدن خاطرهای فراموشنشده در ذهن دشمن است—در هم آمیختن **شکنجه و موسیقی**.
### 🤠 شایان: مردی بین قانون و قانونشکنی
شخصیت *شایان*، خلافکاری با اصول اخلاقی، توازن زیبایی میان خشونت و مرام است. صحنهای که زخم گلولهاش را پنهان میکند، چیزی فراتر از حفظ غروره—بیانی است از اینکه در غرب وحشی، **نشاندادن درد، نشانهی ضعف است**. و رفتار گرم هارمونیکا در پایان، نشان میدهد که میان مردان اسطورهای غرب، احترام بدون کلام ارزشمندتر از انتقام است.
### 🚂 نمادگرایی راهآهن: مرثیهای برای یک دوران
راهآهن نه تنها تمدن را میآورد، بلکه پایان کابویها را هم رقم میزند. لحظهای که هارمونیکا و شایان زمین را به جیل واگذار میکنند، نشان میدهد که در دل خشونت، میتوان جا برای ساختن گذاشت؛ نه تسلیم شدن، بلکه **انتقامِ اخلاقمدارانه**.
---
### ✍️ نتیجهگیری:
*روزی روزگاری در غرب* استانداردهای ساخت یک وسترن کلاسیک را بازتعریف میکند؛ از روایت ضدکلیشه گرفته تا موسیقی شخصیتمحور، تصویرسازی شاعرانه و عمق روانشناختی. این فیلم، بیشتر از آنکه دربارهی شلیکها و اسبها باشد، دربارهی **سکوت، زخم، خاطره، و عبور از خود** است.
مطمئنم اگر دههها دیگر هم بگذرد، هنوز صدای سازدهنی لئونه در ذهن سینما باقی خواهد ماند—همان صدایی که از دل گذشته، آیندهی سینما را فریاد میزند.
(نوشته شده توسط ساختارشکن)