فکر می‌کردم دیر یا زود نوری از آسمان بالا حلقه حلقه پائین می‌آید و مرا به سمت عشق هدایت میکند اما نمی‌دانم که چه چیزی به صلاح من است و نمی‌توانم درست فکر کنم بیش از حد اینجا بوده‌ام و نمی‌خواهم منتظر بمانم مانند یک گلوله توپ، مستقیم به سمت روح من پرواز کن من را تِکه‌تِکه کن تا حس کنم که کامل شده‌ام حاضر هستم برای این مبارزه کنم و این بار را به دوش بِکِشَم اما با هر گام مُدام شَک می‌کنم که چه چیزی حقیقت دارد به نزد من بیا با آغوشی باز به نزد من بیا از آنجایی که هستی به نزد من بیا با تمام نوری که داری به زودی نور تو را روشن خواهد کرد همیشه آن‌را دنبال کن که هدایت خواهی شد تسلیم نشو مراقب باش که خود را گُم نکنی آنوقت معنی اتفاقات گذشته را خواهی فهمید می‌خواهم که به خود باور داشته باشی آری، با هر گامی که به این سمت بر می‌داری در این سفر بی‌پایان لبخند خواهم زد اگر مرا همسفر خود کنی به نزد من بیا به من گوش کن به نزد من بیا مرا در آغوش بگیر به نزد من بیا هر زمان که می‌خواهی چَشم‌های خود را می‌بندم و تو را همه جا می‌بینم بیرون می‌روم، تو را در هوا نفس می‌کشم می‌توانم حس کنم که اینجایی #andreabocelli #matteobocelli #مادر #آسمان #نور #سفر #سحر #سحرولدبیگی
245
1399/04/30