' سوال: دوست داشتید یازدهمین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟ جواب: به نام خدا دوست داشتم یازدهمین جمعه‌ی تابستان خود را شاد و پُرلبخند و بی‌ترس، هم‌نفس با انسان‌های خوش‌ذات و بی‌عقده و پخته و تکلیف‌روشن بگذرانم. با آن‌ها که می‌شود ساعت‌ها به حرف‌هاشان گوش سپرد و خسته نشد. با آن‌ها که هر کلام‌شان مرهمی‌ست و هر قصه‌شان امیدی و هر مثال‌شان گنجینه‌ای. با آن‌ها که اعتماد را با نگاه‌ برایت معنی می‌کنند و اطمینان را در دست‌هایت می‌کارند. با آن‌ها که... می‌شود تا صبح نوشت. ' ' ' پی‌نوشت: ' ۱.ندهد هوشمندِ روشن‌رای به فرومایه کارهای خطیر بوریاباف اگرچه بافنده‌‌ست نبرندش به کارگاهِ حریر «سعدی» «گلستان، باب هفتم» 📖 ' ۲.عکس بماند به یادگار از روزهای عجیب سال ۱۳۹۹. 📷 ' ۳.اولین دستاوردِ هرگونه تغییری، هراسه. ' ۴.اشتباه کردم، نباید تحت‌تاثیر جو قرار می‌گرفتم. باید به حرف دوستانِ آدم‌حسابیم گوش می‌دادم و نمی‌دیدمش. ۲۸ ساعت!!!🤦🏻‍♀️ در عوض «چرنوبیل» عالیه. ' ۵.فعال بودنِ کودکِ درون با گیر افتادن در نابالغی فرق داره. اولی جذابه دومی رقت‌انگیز. ' ۶.🏆🏆🏆🏆⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️ ' ۷.لقب‌های تحمیلی بسیار آزاردهنده‌ هستن. تقریباً هر چیز تحمیلی آزاردهنده‌ست. '
مهراوه شریفی‌نیا | '
سوال:
دوست داشتید یازدهمین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟

جواب:
به نام خدا
دوست داشتم یا...
6،536
1399/06/14