از بچگي دوس داشتم تو معدن كار كنم. هميشه جزو فانتزيام بود كه با تن و بدن دودي و خاكي دارم كوه رو مي شكافمو به يه سنگ گرانبها دست پيدا ميكنم.ميزارم تو جيبمو از دل كوه ميزنم بيرون. آفتاب چشامو تنگ ميكنه و ميرم يه گوشه بقچه ناهاري كه مادرم واسم گذاشته رو باز ميكنمو ... تا همينجاشو ميديدم تو بچگيام، عجيبه كه هيچ برنامه و تخيلي واسه اون سنگه نداشتم. كار هيجان انگيزيه كار معدن و صد البته سخت و طاقت فرسا دست همه كارگرا و زحمتكشاي مملكتم رو ميبوسم و آرزوي ورشكستگي دارم واسه سود جويان و اونايي كه نشستن رو پولاي دزديشون و با بالا پايين رفتن طلا و دلار كيسه كثيفشونو پر ميكنن و الان دارن به ريشمون ميخندن. پي نوشت: عكس مربوط به فيلم معكوس پولاد كيمياييه و هيچ ربطي به موضوع نداره.
شهرام حقیقت‌دوست | از بچگي دوس داشتم تو معدن كار كنم. هميشه جزو فانتزيام بود كه با تن و بدن دودي و خاكي دارم كوه رو مي...
165
1397/02/18