... نه شاعرم که بسرایم‌ات به اعجاز واژگان و نه کلام‌ام را یارای آن است که بازت بتابد چنان که هستی... جانان اردیبهشتی‌ام؛ حالا به دهه‌ی دوم دوبودن‌مان پا گذاشته‌ایم. یک زمستان... تو آمدی... زاده شدی از ناپیدا... تابیدی در گرگ و میش غروب... شب‌ام گریخت. روز شد و روز و شام‌ام بی‌مرز... از آن روز من فرزند نورم... گم‌گشته‌ای در تو؛ در زلال عشقی زمینی؛ و یک‌سره این‌جهانی... و هر اردیبهشت تلنگری‌ست دل‌چسب و لرزه افکن بر دل و جان‌ام... که پیام‌رسان طلوع توست... که نوید نوزایی و نوشدگی می‌بخشد... از نو آمدن تو... و حال خوب! بمان... بمان و از هر اردیبهشت تا سالی، از نو بتاب بر سیاهی کمین‌کرده در کمین‌گاه روزگارم... بمان ای آرزوی دیروز، ای معنای راستین اکنون و ای ابدیت فردا... ⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩🌹🌹🌹⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩🌹🌹🌹⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩ #nafiseh_salehi_m
مزدک مهیمنی | ...
نه شاعرم که بسرایم‌ات به اعجاز واژگان و نه کلام‌ام را یارای آن است که بازت بتابد چنان که هستی.....
151
1399/02/11