هلیای من! به شکوه آنچه بازیچه نیست تو امروز بر فرازی ایستاده ای که هزار راه را می توانی دید؛ و دیدگان تو به تو امان می دهند که راه ها را تا اعماقشان بپایی. در آن لحظه ای که تو یک آری را با تمام زندگی تعویض می کنی، در آن لحظه های خطیر که سپر می افکنی و می گذاری دیگران به جای تو بیندیشند، در آن لحظه هایی که تو ناتوانی خویش را در برابر فریادهای دیگران احساس می کنی... در آن لحظه ای که تو از فراز، پا در راهی می گذاری که آن سوی آن، اختتام تمام اندیشه ها و رویاهاست، در تمام لحظه هایی که تو میدانی، می شناسی و خواهی شناخت، به یاد داشته باش که روزها و لحظه ها هیچگاه باز نمی گردند. به زمان بیندیش و شبیخون ظالمانه زمان. . #نادرابراهیمی #بارديگرشهري_كه_دوست_ميداشتم #هليا #كتاب #هلياامامى #آسمان #sky
هلیا امامی | هلیای من!

به شکوه آنچه بازیچه نیست 

تو امروز بر فرازی ایستاده ای که هزار راه را می توانی دید؛ و ...
405
1399/08/09