روزه را رها کن روضه را فدا کن توت ها رسیده است. بسته ی معیشتی رنگ سبز یا بنفش، این همه گرسنگی هم به روز هم به شب، این نماز بی وقت صبح آن شود قضا ول کنش رفیق جان توت ها رسیده است حبه ی سغیدش پر زآب و مست مست... دست های تک به تک پاک پاک بی صدا وقت توت خوردن است با رفیق کورنا!؛ بختمان باز زده است این همه معیشتی!!!! یا ز دولت دروغ تاج بر سرش سفید، پر فریب و با ریا، یا رسیده از خدا آن خدای بت شده تاج بر سرش سیا. باز فصل توت ها در میان شاخه ها؟ سفره ی خدا چطور؟ پر زآب توت ها شهدشان چون عسل وسوسه شویم اگر روزه را رها کنیم روضه را فدا کنیم!!! توت ها رسیده اند. بعد مستی ام ز توت چند پک عمیق زنم دود آن را رها می فرستم آسمان تا به خانه ی خدا. آتشم به سیگار در حضور دیگران وقت توت خوردن است...
مسعود مهرگان | روزه را رها کن
روضه را فدا کن
توت ها رسیده است.
بسته ی معیشتی
رنگ سبز یا بنفش،
این همه گرسنگی
هم به...
0
1399/02/16