. . سعدی میگه برو بهش بگو "در کوی تو معروفم و از روی تو محروم." این رو که بگی، حساب کار دستش میاد. حسین پناهی گفت اون قدیم‌ها که شما این شعر رو خوندی، یار جفاکارت حساب کار دستش اومد؟ سعدی یه سیگار روشن می‌کنه، با ریش بلند و چشمهای خالی میره توی محوطه، می‌شینه روی نیمکت زیر بید مجنون. حسین میگه به نظر من انسان خواب بدیه که طبیعت می‌بینه. سهراب میگه طبیعت حتی کابوس‌ها رو هم عاشقانه دوست داره. حسین میگه چون مادره، مادرها همینطوری عجیبن. سهراب میگه پدرها هم عجیبن، بحث رو جنسیتی نکن پناهی. حسین میگه جنسیت تنها قشنگی انسانه. سهراب یه سیگار واسه خودش روشن می‌کنه، یکی هم برای حسین. دوتایی میرن می‌شینن روی نیمکت زیر درخت کاج. شاملو میگه زمانه‌ی آغشته به مرگ به کلام زندگی محتاج‌تره. فروغ میگه احمد کلام زندگی مثل چی؟ شاملو اشاره می‌کنه به آیدا، میگه هر کلمه‌ای با صدای کسی که به محبت ایمان داره. فروغ بلند میگه ای یار، ای یگانه‌ترین یار، چه مهربان بودی وقتی دروغ می‌گفتی. شاملو به فروغ نگاه می‌کنه که آروم آروم پرنده میشه و از پنجره پرواز می‌کنه میره بالای درخت صنوبر. یه سیگار روشن می‌کنه، آیدا میگه احمد سیگار نه. شاملو صدای آیدا را میذاره روی لبش و میره می‌شینه روی نیمکت زیر درخت خرمالو. به منزوی نگاه می‌کنم. میگه رنج رفیقت شد؟ میگم رنج من شد. میگه خوبه داری درخت میشی. کلمات تهی شدن و زمان سکوته. بریم؟ هنوز راه نیفتادیم که برف شروع میشه. عمادرام میاد وسط محوطه می‌زنه زیر آواز: گریه را به مستی بهانه کردم... برف می‌باره، و از دنیا چند آدم‌برفی محزون باقی می‌مونه که سخت دلبسته‌ی خورشیدن. دلبستگی زیباترین شکل انقراضه. کلمات در هوای برفی پرواز می‌کنند، و طبیعت خواب می‌بینه انسان درخت گلابی شده و بعد از هزار سال، دوباره میوه داده. همین./ #حمیدسلیمی ویدئو: i am heath ledger آهنگ: i wish you love @mehdinajdi
171
1399/07/28