حالا دیگه نمیتونی منو بیدار کنی و خودت رو بخواب بزنی و بخندی ... دیگه شدیم عینِ خودِ این عکس، کله صبح، وسط جاده نجف کربلا، دو روز مونده به اربعین، بی‌حرکت و ثابت. تو اونجایی جلوی لنز، خوابیدی برای همیشه، واضح، شفاف، تميز با یه نور قشنگ رو صورتت و یه خنده رو لبات. من اون عقب، ناواضح، با لباس سیاه، از خواب پریده، گنگ، مبهوت، خسته، با چشمای ورم کرده. پ‌ن: جمعه هفته پیش پیغام داد که یه یادداشت بهش بدم برا اربعین امسال که قرار نیست برگزار بشه. عجله داشت می‌خواست شنبه منتشر کنه گفته بود حسی باشه خندیدم گفتم من آدم‌ِ حسی‌عجله‌ای نیستم. ننوشتم و ندادم حالا اون چند ساعته که دیگه نیست و منتظره فردا خاکش کنیم منم سر حوصله دارم براش مینویسم روحت شاد روح الله خدا به بچه‌هات صبر بده رفیق #لعنت_به_کرونا #روح_الله_رجایی #مرگ #اربعین #کربلا #مرام #معرفت
وحید امیرخانی | حالا دیگه نمیتونی منو بیدار کنی و خودت رو بخواب بزنی و بخندی ... دیگه شدیم عینِ خودِ این عکس، کله ص...
84
1399/04/30