' سوال: دوست داشتید دومین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟ جواب: به نام خدا دوست داشتم در دومین جمعه‌ی تابستان تا ظهر زیر باد خنک کولر بخوابم... که خوابیدم اما دلم نمی‌خواست این‌قدر نگران باشم که هستم. دلم نمی‌خواست دائم به کانال‌های خبری سر بزنم تا بفهمم قیمت‌ها با چه سرعت سرسام آوری بالا می‌روند و آمار تلفاتِ بیماری چقدر بیشتر شده است و هی بترسم و بترسم و بترسم. دلم آسودگی خیال می‌خواست و احساس امنیت و انگیزه برای تلاش کردن و امید برای ادامه دادن... ' در دومین جمعه‌ی تابستان دلم می‌خواست پیچک‌ِ خودرویِ پیاده‌رو بودم و آهسته و بی‌اضطراب برای خودم می‌روییدم و به دیوار می‌پیچیدم و پیش می‌رفتم و درگیر این جهانِ مالامال از معیارهایِ پوچ نبودم. دلم می‌خواست تنه‌ی درختِ چنار بودم و محکم و استوار در خاک می‌ایستادم و جز زیبایی برگ‌ها و شکوهِ شاخه‌هایم دغدغه‌ی دیگری نداشتم. دلم می‌خواست آجر بودم و دیواری می‌شدم تا دیگران حفاظت از حریمِ لحظه‌های عاشقانه‌شان را به من بسپارند. دلم می‌خواست پیاده‌روی خلوتی بودم که هر روز با تابش اولین اشعه‌ی آفتاب به چنار و پیچک و دیوارش سلام صبح‌ به‌ خیر می‌گوید و به جز صدای کفش رهگذران چیزی از هیاهوی دنیای انسان‌ها را لمس نمی‌کند. برق می‌رود. روزهای پر هراسِ تابستانِ امسال، انگار حتی لذت بردن از خنکی باد کولر را هم بر ما روا نمی‌دارد. ' ' پی‌نوشت: ' ۱.تا نیک ندانی که سخن عین صواب است باید که به گفتن دهن از هم نگشایی گر راست سخن‌ گویی و در بند بمانی به زان که دروغت دهد از بند رهایی «سعدی» «گلستان، باب هشتم» 📖 ' ۲.نگران بودم صبح بیدار شم و ببینم همش خواب بوده! بیدار شدم. به عکس نگاه کردم. بعد از دوازده سال توی یه قاب کنار همیم. خواب نبود. باید بنویسم... 😍 ' ۳.اونی که بهش دل دادی همه جوره برات خواستنیه. انگار (با اجازه‌ی آقای شاملو) فراسوی مرزهای تن، فراسوی هیجانات اولیه و شیطنت، فراسوی قواعد مد و لباس، فراسوی منفعت‌طلبی و حساب‌گری، فراسوی همه‌ی استانداردهای دنیا دوستش داری. انگار یهو شیرجه زدی وسط قلبش و دیدی اون تو این‌قدر گرم و سرخه که دیگه دلت نمی‌خواد بیای بیرون و به جز آغوش اون چیزی برات مهم نیست. آدم‌ها رو باید فراسوی آدم بودن‌شون دوست داشت. آدم‌ها رو باید با جان از جان دوست داشت. 💭 ' ۴.تو تنه باش، من ریشه که نه بشکنیم، نه بریزیم. ❤️ ' ۵.خورشت کرفس 🤤 ' ۶.به افتخار صدر جدول 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻 ' ۷.ماسک می‌زنیم و توأمان احساس خفگی و رضایت می‌کنیم؛ باشد که شر این بیماریِ منحوس به زودی از جهان کم شود. آمییین 🤲🏻 '
مهراوه شریفی‌نیا | '
سوال:
دوست داشتید دومین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟

جواب:
به نام خدا
دوست داشتم در دو...
2،250
1399/04/13