«جهنم و ضرر» چه کسی می داند وقتی امشب تخم مرغ گرانتر شد کدام خانه ها در سکوت عزاخانه شد؟ و پدری ضایعاتی جلوی خانواده اش ضایع شد بیچاره از بس که در سطل آشغال ها دولا شده موقع رکوع غمش می شود و مدام حواسش پرت می شود ، نمی خواهد کفر بگوید اما شکر گفتن هم برایش سخت شده ، خودش را نمی بخشد که چرا بیشتر ضایعات شهر را جمع نکرده؟ انقدر ضایع شده به فکر جمع کردن خودش هم افتاده ، به خودش آمده زیر چشمی بچه هایش را دیده و به سجده افتاده ، دوست دارد انقدر در سجده بماند تا وقتی سر بلند می کند بچه هایش خواب باشند ، بعد نماز هم بنشیند دل سیر به خدا بدو بیراه بگوید و آخرش هم از خدا عذر خواهی کند و بگوید به تو نگویم به که گویم ، تو که می دانی دلم پینه بسته از غم . من هم با شکم سیر می نویسم و تو هم شاید با دل سیر می خوانی ،گاهی فکر می کنم ابالفضل العباس در این کوچه ها و خانه ها گوشه ای نشسته و به حال ما گریه می کند ، اباعبدالله هم روضه خوان اینها شده ، بلال هم بی وقت اذان می گوید شاید زمین بلرزد از خوف ، آتش زبانه بکشد ، اما وجدانها در خوابند ، من هم تا ساعاتی دیگر می خوابم ، شاید وقتی مردم بیدار می شوم و می بینم پسرکی را که امشب دیگر کم آورده و می رود تا فردا زیاد بیاورد ، فکر دزدی در سرش می پرورد و چاق می شود از بس که خودش لاغر شده ، فردا می رود، به قیمت زندان و میله هم که باشد می ارزد لااقل آنجا غذا هست ، با خودش می گوید جهنم و ضرر ، پی نوشت : امشب پستی سیاسی نوشتم و همه اش را پاک کردم به این فکر کردم وقتی تخم مرغ دزد شتر دزد می شود کسانی که این همه تخم مرغ از سر سفرهای ملت می دزدند چه می شوند ؟