همه اين ٢٣ سال كه فيلم می‌ساختم فكر مى‌كردم كه در سينما ظرايف كار پرزحمت ديده نمى‌شود... وقتى براى يك پلان عبورى همه خيابان‌ها را مى گى از بالا تا پايين بشورن يا رنگ كنن، وقتى رابطه سوژه با پيش زمينه و پس زمينه را پيشتر نقاشى كردى و ماه ها مانند شعر ضرباهنگ ديالوگ ها را مشق كرده اى... و در فاصله پفك خوردن مخاطب در سالن گم مى‌شود...خب براى كار تو تند است. از دست مى رود. مساله مخاطب اين ها نيست. شايد انتظار از سينما چيز ديگرى ست! تصميم گرفتم هر داستان را يك قاب كنم كه بايستى و مدت ها بهش نگاه كنى و غرق داستان هايش شوى! يك مجموعه عكس كار كردم كه واقعن عكس عكس نيستند! هم سينماست هم تياتر هم موسيقى هم شعر هم داستان و هم طراحى و نقاشى و معمارى...يك هنر مدرن بينارشته اى ست كه خروجى اش شده ده فريم عكس. يك كار شخصى كه مدت يك سال ايده پردازى اش طول كشيد و با ٣٥ هنرمند درجه يك در دو ماه اجرايى شد درست اندازه يك فيلم سينمايى همه سال ٩٧ مرا به خود مشغول كرد و خروجى اش به جاى ١٠٠ دقيقه شده ١٠ فريم ثابت! مثل يك بازى گوشى و ماجراجويى جديد بود كه خودم ذوقش را داشتم و واقعن مدت ها بود كه اين قدر از كارى كه مى كردم، احساس رضايت نمى كردم...حالا اما به چشم آمده و سال آينده مجموعه "نه شبانه و يك روز" قرار است تور نمايش جهانى مفصلى داشته باشد ( براى اولين بار دو عكس از اين مجموعه از ١ تا ٤ اپريل در نيويورك به نمايش درمى آيد و روز جمعه ٥ اپريل در آكشن بونامز به حراج گذاشته مى شود) و البته به زودى در ايران حتمن.
مهدی کرم‌پور | همه اين ٢٣ سال كه فيلم می‌ساختم فكر مى‌كردم كه در سينما ظرايف كار پرزحمت ديده نمى‌شود... وقتى براى ...
166
1398/01/14