#🎂 . برای تولد مانلی 1- آتَش و فایرمن: مانلیِ سه سال و نیمه، همانقدر که عاشق انیمیشنها بود، درباره چگونگی ساخت آنها کنجکاو بود. این شد که من و مادرش تصمیم گرفتیم پاسخی برای کنجکاوی‌اش پیدا کنیم. ساده‌ترین کار استفاده از لگو بود. مقدمات را برایش توضیح دادیم. خاموش کردن آتش توسط دو آتش­نشان پیشنهاد خود مانلی بود. دوربین دو مگاپیکسلی را روی زمین گذاشتیم و مانلی را برای حرکت دادن آتش­نشان­ها راهنمایی ­کردیم. عکسها را من گرفتم تا عکسها فوکوس باشند و دوربین کمترین جابجایی را روی سرامیک داشته باشد. در آخرین عکس، مانلی ناغافل خودش را وارد تصویر کرد و بعد خواست که این عکس هم در فیلم باشد. در حالی که هیجان از چشمانش فوران میکرد، با هم عکسها را وارد مووی-میکر کردیم، آن­ها را چیدیم، موسیقی انتخاب کردیم و تیتراژ هم اضافه کردیم. اسم فیلم را خودش انتخاب کرد و اصرار داشت که همین باشد؛ نه «آتش و آتش­نشان». اولین بار که فیلم را پِلی کردیم، من مانلی را نگاه می­کردم، هیجانش را، اشتیاقش را و رضایتش را؛ اما نمی­توانستم ببینم چه در سرش می­گذرد. 2- نی­‌نی کوچولو و بابای نی­‌نی: چند روز بعد وقتی به خانه آمدم، مانلی از من خواست فیلم دومش را تدوین کنم. قصه را ساخته بود، تصاویرش را از مجله­‌هایش بریده بود و خودش عکس گرفته بود. با کامپیوتر صدایش را ضبط کردیم و بر روی عکس­ها گذاشتیم. صدا در یک برداشت ضبط شد، در شرایطی که من هنوز نه عکس­ها را دیده بودم و نه داستان را می­دانستم. فیلم دوم را که می­دید هیجان و رضایتش رنگ و بوی دیگری داشت. تازه احساس کرده بود که چیزی خلق کرده که کاملا حاصل خلاقیت خودش است. چون صدا کیفیت خوبی ندارد، متن پیاده شده­‌اش را در کامنت قرار دادم. 3- دِلیشِز: ده سال و اندی بعد، همین چند هفته پیش، مانلی ویدئوی سوم این پست را برایم فرستاد. به واسطه فرزندان خاله­‌اش در آن سوی مرزها با نرم­‌افزاری آشنا شده بود و در اولین تجربه کار با آن، این انیمیشن چند ثانیه‌ای را ساخته بود که دوباره مرا به وجد آورد.  امروز مانلی وارد پانزدهمین سال زندگی­‌اش شد. در این چهارده سال زیست مشترک، همیشه مرا به وجد آورده و امیدوار کرده، حتی در روزهای تلخ. مهم نیست در آینده چه خواهد کرد، چه خواهد خواند و چه باوری خواهد داشت. مهم این ست که باز هم مرا به وجد خواهد آورد و امیدوار خواهد کرد. تولدت مبارک مانلی ⁦⁦💚 . پانویس ۱: کلمات انگلیسی را به خط فارسی نوشتم تا به خاطر دو زبانه بودن چیدمان متن به هم نریزد. پانویس ۲: در فیلم دوم، مهر ۸۸ به اشتباه مهر ۸۹ نوشته شده. @sareharzpeima