' سوال: دوست داشتید هشتمین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟ جواب: به نام خدا دوست داشتم در هشتمین جمعه‌ی تابستان، کلبه‌ی محبوب تو باشم. درم رو به سرسبزی و صفا باز شود، اشعه‌‌های کوچک و کم‌رمق آفتاب بر فرش دست‌بافم بتابند، صدای قل‌قل سماورم خستگی را از تن تو بیرون ببرد، پنجره‌هایم با دست‌هایت باز شوند، بوی دستپختت در آشپزخانه‌ام بپیچد و هوایم به صدای خنده‌ی تو و دوستانت آمیخته شود. دوست داشتم خانه‌ای باشم که تا چشمت به من می‌افتد بگویی همین است، خانه‌ی رویایی من، مأمن. مأمن یعنی محل امن، پناهگاه، جایی برای غوطه‌ خوردن در آرامش، آسودگی، امنیت، لبخند، اشک، حس، خیال... در هشتمین جمعه‌ی تابستان دوست داشتم مأمنِ خیال تو باشم. گفتم:«چه زود جمعه می‌شه، باید بنویسم.» گفت:«این جمعه درباره‌ی من بنویس.» نوشتم. ' پی‌نوشت: ۱.شنیدم که مردان راه خدای دل دشمنان را نکردند تنگ تو را کی میسر شود این مقام که با دوستانت خلاف است و جنگ «سعدی» «گلستان، باب دوم» 📖 ' ۲.عکس رو احمدرضا شجاعی گرفته. @ahmadreza_shojaei 📷 ' ۳.غذات رو می‌خوری و طبق عادت، خلال‌دندون برمی‌داری تا از توی سوراخِ دندونِ خرابِ یکی مونده به آخر، تکه‌های غذا رو دربیاری که یادت می‌افته پریشب رفتی دندون‌پزشکی و دندونت رو پُر کردی و دیگه از سوراخی که تمام این مدت همراهت بوده خبری نیست. به خلال‌دندونِ توی دستت نگاه می‌کنی. خلال‌دندون رو می‌کشی روی دندونِ پُر شده‌ت به امید پیدا کردن سوراخ قبلی. چیزی نیست. باید از ترمیم شدنِ سوراخِ دندونت خوشحال باشی ولی نیستی. دلت برای دندونی که سوراخ بود و غذا توش گیر می‌کرد و بعد از کلنجار فراوان با کمک خلال‌دندون یا گاهی حتی سرِ فلزیِ مدادنوکی خالی می‌شد تنگ شده. با پُر شدگیِ دندونت راحت نیستی، چون بهش عادت نداری. چون به رنج کشیدن عادت کردی. چون به لذت بردن از رنج کشیدن عادت کردی. حواست نیست. 🦷 ' ۴.دوشنبه، چقدر قشنگ بود. چقدر دوستتون دارم. 👨‍👩‍👧‍👧 ' ۵.معرفت توی روزهای سخت معلوم می‌شه. سرِ بزنگاه. اون‌جایی که زدنش زمین و همه دارن از روش رد می‌شن و به نفعِ تو هم هست که از روش رد بشی ولی نمی‌شی. اون‌جایی که می‌تونی دم به دمِ دشمن بدی ولی نمی‌دی. توی شرایط عادی که ادعای معرفتِ همه، گوشِ فلک رو کر کرده. ' ۶.موسیقی... ' ۷.اگه توی خزعبلات غرق بشی، دل من برای آدمی که قبلا بودی تنگ می‌شه... فوقش در اقلیتی دیگه. فوقش تنهاییت بیشتره. فوقش آدمای کمتری اطرافت هستن، ولی کیفیت‌شون بالاتره. چند روز پیش دوستی از قول مادربزرگش گفت دو تا هزار تومنی بهتر از دو هزار تا یک تومنیه. نیست؟ '
مهراوه شریفی‌نیا | '
سوال:
دوست داشتید هشتمین جمعه‌ی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟

جواب:
به نام خدا
دوست داشتم در ه...
1،814
1399/05/24