برای یک فیلم مهم است که آنچه میخواهد بگوید را درست بگوید و بهنوعی از پس ادعای خود بربیاید. فیلم «دادگاه شیکاگو هفت» از این دسته فیلمهاست. یک روایت منسجم با یک فیلمنامه کاملاً قابلقبول و بدون زرقوبرق اضافی که البته تنها ایراد وارد بر آن این است که تعدادی از شخصیتها در حد تیپ باقی مانده و به کاراکتر تبدیل نمیشوند. اقتباس در سینما همواره کار دشواری بوده و هست، چه از یک اثر ادبی دیگر و چه از یک رویداد واقعی، این فیلم اما از پس این اقتباس نیز برآمده و نهتنها جزئیات را به خوبی نشان میدهد که با سینما به آن روحی تازه میبخشد، بهطوریکه تأثیر لازم را بر مخاطب میگذارد. یک نکته مهم این است که فیلم در به وجود آوردن احساس موفق است و به دنبال پنهان کردن ضعفهای خود با شلوغ کردن فضای فیلم با تکنیکها و حقههای اضافی نیست. در طول فیلم شاهد انواع فضاهای احساسی هستیم که گاه بسیار پرتش و پر جنبوجوش و گاه بسیار آرام و ساکت میباشند، کارگردان اما توانسته هم در فضاهای شلوغ احساس را دربیاورد و در سکوتهایی که گاه مخاطب را به لایه عمیقتری از فیلم میبرند. بازیهای فیلم همه قابل قبولاند و دراینبین بازی «فرانک لانگلا» در نقش قاضی و «ساشا بارون کوهن» در نقش یکی از هیپیها، از دیگران بهتر است. «سورکین» بار دیگر نشان داده که توانایی قابل قبولی در فیلمنامه نویسی دارد و این بار در کارگردانی نیز خوب ظاهرشده. این فیلم، یک فیلم بی سروصداست که در حد توانایی خود عمل میکند و تلاش میکند به فرم نزدیک شود، نمیتوان گفت کاملاً از پس این کار برآمده، اما جاهایی به فرم نزدیک میشود. لازم به ذکر است که فیلم در هدف خود بسیار موفق است و استفاده از تصاویر و ویدیوهای قدیمی به خوبی در انتقال این هدف به بیننده کمک میکند. کاری که این فیلم انجام داده، یعنی ایجاد حس انتقاد و گاه تنفر از یک سیستم فاسد، کاری است که هر فیلمی بهراحتی از پس آن بر نمیآید. بهطورکلی میتوان گفت فیلم «دادگاه شیکاگو ۷» یک فیلم خوب است که تا مدتها زنده خواهد بود و هر فردی در هر سن و سال و دوره زمانی میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
0 لایک
0نظر
بیوگرافی عرشیا برجعلی
نویسنده نقد، مقاله و تحلیل سینمایی | عضو تیم منتقدین وبسایت سینمافارس