یادداشتی بر فیلم «هری پاتر و یادگاران مرگ2» به بهانه ی اکران جهانی اش

عشق گمشده:

بدون اغراق همان طور که پدران ما با ارباب حلقه ها خاطره دارند و نسل بعد ما با کتب دارن شان و استفنی میر نسل ما دو سری رمان خاطره انگیز دارد:در جست و جوی دلتورا و هری پاتر! البته قریب به اتفاق این 3 نسل با ماجراهای نارنیا هم بیگانه نیستند.

خیلی از ما سال های پایانی دبستان را با کتاب های هفتگانه ی هری پاتر به سال های ابتدایی دبیرستان وصل کردیم و حالا می توانیم بگوییم که سال های پایانی دبستانمان را با فیلم های هری پاتر به سال های ابتدایی دانشگاه متصل کردیم و این اصلا زمان کمی نیست.خصوصیت هری پاتر که به نوعی ویژگی آن هم در برابر نارنیا ارباب حلقه ها دلتورا و کتاب های دارن شان است معاصر بودن نویسنده ی آن جی کی رولینگ با ماست و شیوه ی روایی او: به طوری که همان طور که ما بزرگ شدیم قهرمان های کتاب هم بزرگ شدند و دل مشغولی های آنها دل مشغولی های ما شدند آن قدر با آنها یکی شدیم که حتی کوییدیچ در گذر زمان جانوران شگفت انگیز و زیست گاه آنان و داستان های بیدل نقال را هم خواندیم به دور از ذره ای فایده یا اهمیت استراتژیک در کتاب های اصلی!

خواندن هری پاتر آن قدر مهم بود که مترجمان کتاب آن را در دو جلد ترجمه می کردند تا با جلد اول کمی عطش مخاطب را آرام کنند تا جلد دوم را ترجمه و شخصیت هایش آن قدر مهم تر که با مرگ هرکدام گونه هایمان تلطیف می شد و نم اشکی روی آن می نشست و بعضی از ما لازم نیست انکار کنیم که برای سیریوس بلک یا آلبوس دامبلدور سطل های زیادی آبغوره گرفتیم.وقتی سیریوس مرد انگار ما تنها شده بودیم وقتی هری جام قهرمانی مسابقات کوییدیچ را برد انگار ما قهرمان شده بودیم.ارتش دامبلدور گویی ارتش کشورمان بود و هاگوارتز مام میهنمان. دامبلدور پیر و مرشد و مرادمان شده بود و در یک جمله ما صبحانه و ناهار و شام را با هری پاتر می خوردیم و قتی بالش نداشتیم هری پاتر زیر سر می گذاشتیم و وقتی از خواب بلند می شدیم دعای بی وقتیمان را هم از زیر سرمان بلند می کردیم.گر چه بعید بود که بین کتاب بخوابیم.عموما در یک وعده مطالعه جلد اول را به جلد آخر می رساندیم.هری پاتر باعث شد ما از دنیای کتاب های مصور و کمیک استریپ های تن تنی بیرون بیاییم و یاد بگیریم چطور می شود 20000 صفحه کتاب بدون عکس خواند.

فاکتورX:

بعد از جی کی رولینگ خیلی ها سعی کردند با استفاده از فرمول یک دنیای ناشناخته و یک قهرمان نوجوان موفقیت های جی کی رولینگ را تکرار کنند اما هری چیز دیگری بود.البته نسل بعدی ها سراغ خون آشام ها رفتند اما دیگر فرمول جی کی رولینگ هیچ کتابی را بهترین رمان سریالی قرن نکرد.

ولدمرت علیه ولدمرت:

از قدیم الایام تاریخ بشر زمینی گرایش وجودی به سمت خیر داشته.ممکن است راه غلطی را انتخاب کرده باشد اما هر کس در حد خودش سعی می کند انسان خوبی باشد.جالب اینجاست که حتی آدم بدها! هم خود را به نیکی تبلیغ می کنند.هیچ انسانی را نمی توانید بیابید که بگوید من بد هستم در سمت دیگر همه ی انسان ها دم از خیر و نیکی می زنند حتی اگر ظالم و ستمگر باشند.جنگ بین نیکی و بدی هم همیشه ی تاریخ بوده از هابیل و قابیل شروع شده و تا آخرالزمان ادامه دارد.کل هفت جلد شاهکار رولینگ هم بر همین اساس به نگارش درآمده.یک نیروی خیر در برابر یک نیروی شر.نیروی خیری که باید تزکیه ببیند تا بتواند نیروی شر را شکست دهد.نیروی خیری که خودش قسمتی از وجودش شر است.هری خود آخرین جان پیچ است.

اینک آخرالزمان:

حالا در قسمت آخر جنگ اصلی بین تمام نیروی خیر و تمام نیروی شر اتفاق می افتد در مقدس ترین جای ممکن برای هر دو گروه بیت المقدسشان:هاگوارتز

به نظر می رسد که ما هم باید هر آن منتظر جنگی بین نیکی و بدی باشیم جنگی که از قدیم بدان وعده داده شده و به نظر تا تحقق آن چیز زیادی باقی نمانده و همه می دانیم که نتیجه ی چنین جنگی چیست نتیجه خود یک فیلم ایرانی هندی هری پاتری خواهد بود.
منبع: پردیس سینمایی