به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: حسن فتحی
رای کاربر: 4
در زمانی که کشور از لحاظ سیاسی و اجتماعی، در شرایطی نابهسامان قرار گرفته و علاوه بر تهدیدات و دستاندازی مستعمران به خاک ایران، عدهای نیز در داخل داعیه حکومت دارند؛ صدرالدین محمد قوام شیرازی متخلص به ملاصدرا، در راه کسب علم و دانش قدم میگذارد. این فیلسوف برجسته، که روحی تشنه و مشتاق یادگیری دارد؛...
کارگردان: مهدی مظلومی
رای کاربر: 4
مجموعهای طنز که در آن آقای ملکی به همراه دخترش شراره، دامادش و دیگر کارمندان آژانس هواپیمایی در هر قسمت ماجراهای جالبی میآفرینند
کارگردان: داریوش فرهنگ
رای کاربر: 4
قصه زندگی دختری به نام مهشید (زیبا بروفه) را روایت میکند که مشکلات و ناملایمات زندگی از او زنی استوار و پابرجا میسازد. وقایع و ماجراهای این مجموعه که در زمان حال و طی مدتی حدود ۶ ماه اتفاق میافتند، از زمانی آغاز میشوند که بیماری نسرین، مادر مهشید که نقش او را بیتا فرهی بازی میکند، به مرحله خطر...
کارگردان: مهدی فخیمزاده
رای کاربر: 4
بهروز که سابقه بیماری روانی دارد؛ دلباخته زنی به نام شیرین میشود که پس از جدایی از همسرش، با دو فرزند خود زندگی میکند. آنها زندگی مشترکشان را با عشق آغاز میکنند؛ اما نگاه نادرست جامعه به بیماران روانی، مشکلاتی برای آنان به وجود آورده و داشتن زندگی آرام و به دور از دغدغه را برایشان دشوار میکند...
کارگردان: سعید سلطانی
رای کاربر: 4
خانهای در تاریکی حکایت دختری است به نام ماه تابان که در ایل بختیاری بزرگ شده است. او از سالها پیش در پی مفقود شدن پدر و مرگ مادرش نزد پدربزرگش که رئیس ایل بختیاری است زندگی میکند. عطاءالدوله پدربزرگ مادری ماه تابان پیکی را به دنبال او میفرستد تا به تهران برود. ماه تابان که همیشه آرزومند آگاه شدن ...
کارگردان: بهزاد بهزادپور
رای کاربر: 4
در کنار ریل قطار، دختر خردسال در میان کودکان گل فروش که به رزمندگان گل می فروشند، ساکت و بی صدا ایستاده، دخترک دسته گلش را نمی فروشد، بلکه شهید عملیات آینده را از میان رزمندگان پیدا می کند و دسته گلش را به او هدیه می دهد. دخترک خود نیز شاخه گلیست که پدر شهیدش در این روستا جا گذاشته است. یک شب در کنا...
کارگردان: بهزاد بهزادپور
رای کاربر: 4
دو کبوتر بر بام خاکریزی ظاهر می شوند. فیلمبردار و کارگردانی آنها را می بینند اما فردای آن روز با حیرت تمام، پرهای آن دو کبوتر را در زیر خاک می یابند. فیلمبردار و کارگردان با ناباوری می گریند و می سوزند و پریدن را آرزو می کنند ...