به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: هومن سیدی
میگن اگه چوپان نباشه گوسفندها تلف میشن٬ یا گرگ بهشون میزنه یا از گرسنگی میمیرن٬ جون مغز ندارن. هرکی که مغز نداره به چوپان احتیاج داره٬ یه چوپان دلسوز... چوپان حکم پدر گوسفندها رو داره٬ آدم بدون پدر هیچی نیست. اون چوپانه ما همه گوسفنداشیم٬ اون به ما میگه کی بریم٬ کجا بریم٬ چیکار کنیم٬ کی بشینیم٬ کی پاشیم٬ کی بمیریم.
کارگردان: اصغر فرهادی
سیمین میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادرنمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند.این اختلافات باعث میشود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد میکند و مجبور میشود به خانه پدرش برگردد. ترمه تصمیم میگیرد پیش پدرش نادر بماند به امید اینکه مادرش سیمین پیش آنها برگردد.نادر نمیتواند از عهده مراقبت از پدرش بر بیاید پس برای این کار یک مستخدم به نام راضیه استخدام میکند. این زن جوان که باردار...
کارگردان: داریوش مهرجویی
گاو "مشهدی حسن" میمیرد و او که گاوش را خیلی دوست دارد متدرجاٌ در قالب گاو فرو میرود.دوستانش او را به بند کشیده و جهت معالجه به شهر میبرند اما مشهدی حسن میگریزد، به درهای سقوط کرده و میمیرد.
کارگردان: اصغر فرهادی
روایتگر داستان زوج جوانی است که در حال اجرای نمایشنامه مرگ فروشنده آرتور میلر هستند. رابطه آنها پس از نقل مکان به خانهای که پیشتر زنی به نام آهو در آن ساکن بود، به خشونت کشیده میشود.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
«عباس»، رزمندهی سالهای جنگ تحمیلی و کشاورز فعلی، برای مداوای ناراحتی که در گردن دارد به همراه همسرش «نرگس» به تهران سفر میکند و تصادفی با فرماندهی سابقش «حاج کاظم» روبرو میشود. کاظم به او کمک میکند که جریان مداوا سریعتر انجام شود. با مراجعه به بیمارستان و آزمایشهای متعدد پزشک معلوم میشود که ترکش کوچکی در نزدیکی شاهرگ «عباس» وجود دارد. وضع حساس و دشواری است؛ جراحی سخت و بسیار خطرناک است. پزشک معالج پیشنهاد میکند تا زمان جراحی نباید عصبی شود و چنانچه عصبانی شد اجباراً بخندد تا مانع حرکت ...
کارگردان: کیانوش عیاری
سرگذشت خانوادهای در شش دهه. روایت زندگی محتشم از ۱۵ تا ۸۰ سالگی که در مرگ خواهر بزرگترش خود را مقصر میداند.
کارگردان: داریوش مهرجویی
پسر جوانی به نام علی که نوازنده حرفهای و ماهر سنتور و خواننده محبوب نسل جوان ناگهان در اوج شهرت و موفقیت افسار زندگی را از دست می دهد و به بیراهه میرود. او می گوید همه بدبختی ها از وقتی شروع شد که عشق بزرگ زندگیم، هانیه مرا ترک کرد، اما هانیه زمانی میرود که علی مدتهاست در بند اعتیاد خانمانسوز خود گرفتار است...
کارگردان: بهرام بیضایی
فیلم "سگ کشی" زندگی یک بانوی نویسنده ایرانی به نام گلرخ کمالی را به تصویر میکشد که همسرش توسط صحنه سازیهای شریکش راهی زندان شده و این زن برای نجات شوهرش به دنبال رضایت شاکیان پرونده همسرش میشود و در پایان پی به نقشه و صحنه سازی شوهرش برای تصاحب سرمایه شرکت میبرد
کارگردان: بهرام توکلی
خانوادهای متشکل از مادر و دو فرزندش، احسان و یلدا که در آرزوی دستیابی به رویاهای خود هستند و امیدوارانه تحولی را انتظار میکشند. یلدا معلول است و تمام دغدغه مادر تامین آینده اوست. ورود رضا دوست احسان با بازی زندگی آنان را دستخوش تغییراتی میکند...
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
گذر به هفت موقعیت از زندگی آدمهایی است که در شرایطی شبیه به بسیاری از ما و آدمهای دیگر جامعه، روزگار می گذرانند...
کارگردان: حمید نعمتالله
داستان دختری که خانوادهای فقیر دارد، از خانه گریخته و همراه با دوستانش خانهای اجاره کرده، که اجاره آن را نپرداخته و صاحبخانه قصد دارد آنها را بیرون کند. جهانگیر که در یک بوتیک کار میکند، به بهانه دادن شلوار مورد علاقه اتی به او، سعی می کند که به او کمک کند...
کارگردان: کیانوش عیاری
دختر جوانی بنام آنیک نیاز شدید به پیوند قلب دارد. او به همراه پزشکش به بیمارستانی میروند که پسر جوانی بنام امیر که در شب ازدواجش طی نزاعی دچار مرگ مغزی شده را به آنجا آوردهاند. از آنجا که خانواده امیر وی را زنده میپندارند تلاشهای دکتر برای راضی کردن آنها به پیوند به نتیجه نمیرسد. همزمان پدر دختری بنام معصومه که او نیز به قلب نیاز دارد ولی مانند آنیک وضعیتش حاد نیست سعی میکند با پرداخت پول به خانواده امیر آنها را راضی کند که او نیز موفق نمیشود. آنیک که خود را به زحمت به خانه امیر رسانده ...
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
«رسول رحمانی» مالک یک مزرعهی گوجهفرنگی است و کارخانهای هم در کنار آن دارد. او که چند سال پیش همسرش را از دست دادهاست، تنها زندگی میکند. «نوبر کردانی» زنی است که سرپرستی خانوادهاش را به عهده دارد و ناچار است کار کند. او به همراه چند زن دیگر برای کار در مزرعه انتخاب میشود و...
کارگردان: داریوش مهرجویی
حمید هامون که با همسرش مهشید دائم کشمکش دارد زندگی کابوس گونهی خود را مرور میکند. او که مشغول نوشتن رسالهاش دربارهی عشق و ایمان است در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی میگردد. خانه و کاشانه را ترک میکند و دست به اعمال دیوانهواری میزند. او در حالتی پریشان، در پی شکایتهایش، خود را به امواج دریا میسپارد، اما عابدینی او را نجات میدهد.
کارگردان: مسعود کیمیایی
رضا که پس از مرگ مادرش تاب ماندن در خانه را ندارد، به طور موقت به مسافرخانهای میرود. در آنجا با جوانی خرمشهری به نام احمد آشنا میشود که پس از حمله به خرمشهر به تهران آمده و زیر نظر عبدل که او هم خرمشهری است در زمینه قاچاق کالای ضروری مردم کار میکند. به دلیل مفقودالاثر شدن برادر کوچکتر رضا در خرمشهر، بین رضا و احمد رابطه ای شکل میگیرد. بعدها که احمد به وسیله رضا پی به کارهای سودجویانه و ضدانسانی عبدل میبرد، به خود میآید و این نقطه آغازی است برای اجرای یک تصمیم مشترک توسط هر دو...
اشاره داشتم به اینکه چرا اکثر فیلمها مربوط به ده سال اخیر هستش و بعضی فیلمهای اجتماعی دهه 60 و 70 و 80 رو نادیده گرفتید. هرچند ژانر مورد علاقه ام هم نیستش و اکثر آثار این ژانر جذابیتی ندارن
اصلا اگه کسی میخواست نقد نشه که منتشرش نمیکرد برای خودش نگه میداشت.
یک جاهایی هم سلیقه ای برخورد کردم دوست عزیز. مثلا موقع نوشتن لیست لیلا و شوکران هم توی ذهنم بود که به نظر خودم در حد بقیه لیست نبودن.