به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: علی ژکان
رای کاربر: 4
در روستائی بر دامنه کوههای شمال ایران، باران بی موقع باعث خرابی مزارع شالی و از دست رفتن محصول میگردد. "رضوانه" همراه با چهار فرزند یتیم خویش، همچون دیگر روستاییان درگیر این مشکل است، "رحمت" برادر او در سفری که به شهر دارد، "گلبوته" خواهرزاده نوجوانش را به همراه میبرد و در آنجا به "قدرت" دکان دار...
کارگردان: سیروس کاشانینژاد
رای کاربر: 4
نوجوانی روستایی به نام محمد حسین، به جبهه میرود. او ماجراهایی را که روزهای پیش از انقلاب در روستا از سر گذرانده است تعریف میکند. محمد حسین پس از اطلاع از کشته شدن هم ولایتیاش، حاج ولی، به خط مقدم میشتابد، گروهی از سربازان دشمن را میکشد و یک تانک دشمن را نیز منهدم میکند.
کارگردان: محمد عقیلی
رای کاربر: 4
"طائل" به لحاظ شناختش از بلوچستان و مردمش، مامور میشود که به طور ناشناس به منطقه یاد شده سفر کرده و به شناسائی باندهای قاچاق اسلحه و مواد مخدر بپردازد. طائل زمانی به منطقه میرسد که رئیس پاسگاه ژاندارمری منطقه (که با رئیس شهرت دارد) توانسته به درون باند نفوذ کند. او میداند که طائل در راه است و قرار...
کارگردان: کامران قدکچیان
رای کاربر: 4
انفجار مواد شمیائی مرد چوپانی را که در مجاورت آن قرار گرفته، آلوده و بیمار میسازد. "عبدالله" برادر چوپان در مقابل اصرار اهالی روستا، که تصور کردهاند آنها دچار بیماری مسری لاعلاجی شدهاند به همراه همسر و فرزندش روستا را به قصد تهران ترک میکنند. در تهران چوپان با یاری یک همشهری مهاجر، در بیمارستان...
کارگردان: سیروس کاشانینژاد
رای کاربر: 4
در جریان انقلاب و متعاقب آن جنگ تحمیلی، نوجوانی که با تکیه بر ایمان و خداترس و ستیز بر علیه ظلم، به جبهه رفته، چون سنش کم است موفق به دریافت اسلحه نمیشود. در همین احوال طی یک حمله به دشمن، سرانجام نوجوان به اسلحه و نارنجک دست مییابد و با ایثار و از خود گذشتگی، پس از اینکه چند تن از افراد دشمن و چن...
کارگردان: خسرو ملکان
رای کاربر: 4
"مرتضی" هنرمند نقاشی که خواهان زیادی داشته، حالا برای رفع خماری و دریافت مواد لازم، بایستی مشتری برای "کریم" جستجو کند... تصمیمهای پی در پی او برای ترک اعتیاد در گذشته بیثمر بوده تا جائی که همسرش بکلی از او قطع امید کرده است. یکبار وقتی "رسول" دوست دوران مدرسهاش را که حالا سروان ارتش در بوشهر است...
کارگردان: مهدی صباغزاده
رای کاربر: 4
اکرم پس از بگو مگو با همسرش، مجید استواری، که صندوق دار بانک است خانه را به قهر ترک می کند. مجید بیست هزار تومان از موجودی صندوق کسر آورده و در راه بازگشت به خانه با اتومبیلی تصادف کرده است. اکرم به خانه ی پدری می رود و ماجرا را وارونه تعریف می کند. پدرش، عباس صفاریان در لحظه عروسی دختر دیگرش برای ی...