به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: داریوش مهرجویی
حمید هامون که با همسرش مهشید دائم کشمکش دارد زندگی کابوس گونهی خود را مرور میکند. او که مشغول نوشتن رسالهاش دربارهی عشق و ایمان است در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی میگردد. خانه و کاشانه را ترک میکند و دست به اعمال دیوانهواری میزند. او در حالتی پریشان، در پی شکایتهایش، خود را به امواج دریا میسپارد، اما عابدینی او را نجات میدهد.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
«عباس»، رزمندهی سالهای جنگ تحمیلی و کشاورز فعلی، برای مداوای ناراحتی که در گردن دارد به همراه همسرش «نرگس» به تهران سفر میکند و تصادفی با فرماندهی سابقش «حاج کاظم» روبرو میشود. کاظم به او کمک میکند که جریان مداوا سریعتر انجام شود. با مراجعه به بیمارستان و آزمایشهای متعدد پزشک معلوم میشود که ترکش کوچکی در نزدیکی شاهرگ «عباس» وجود دارد. وضع حساس و دشواری است؛ جراحی سخت و بسیار خطرناک است. پزشک معالج پیشنهاد میکند تا زمان جراحی نباید عصبی شود و چنانچه عصبانی شد اجباراً بخندد تا مانع حرکت ...
کارگردان: محمدعلی سجادی
طاهر که برخلاف نظر خانوادهاش با روجا ازدواج کرده، در شب تولد دختر خردسالش برای او هدیهای دریافت میکند که بعداً معلوم می شود از طرف مردی ناشناس است....
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
طوبی کارگری است که در کارخانه ریسندگی کار می کند. وی زنی دردکشیده است که با آن گریمِ عالی صورتش درست شبیه زنان فداکار و مادران مهربان شده است. او هر روز نخها و کلافها را در کارخانه جا به جا می کند و گویی با کلاف سر در گم زندگیش درگیر می شود و تلاش می کند تا مانع فروش خانه محقرشان، توسط شوهرش بشود. و شوهرش، مردی است که از لحاظ جسمی و فکری منفعل است، بیکار و ناتوان. مردی که فقط سایه اش روی افراد خانه گسترده شده است و هیچ کاری انجام نمی دهد. او در زمان خود به حد کافی مرده باد و زنده باد گفته و ج...