به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: محمدرضا بزرگ نیا
رای کاربر: 7
در اوج حملات بیوقفهی دشمن به نفتکشها، کاپیتانی جوان به همراه دریانوردی با تجربه و کهنهکار تصمیم میگیرند تا اولین محمولهی نفت خام را با یک نفتکش غولپیکر از خلیج فارس عبور دهند و آن را به بازار جهانی برسانند. سیر حوادث آن دو را که در زندگی خصوصی خود نیز مسائل و مشکلاتی دارند، به تجربههای تاز...
کارگردان: محمد متوسلانی
رای کاربر: 7
«امیر» پس از سه سال از زندان آزاد و به توصیهی عمویش، مشغول به کار در یک مبلفروشی میشود. به زودی آشناییش با «هما» (که کارمند بانک است) و قرار ازدواج با او، سبب میشود تا با روحیه و جدیت بیشتری کارش را پیگیری کند. یک روز وی به هنگام حمل یک میلیون تومان پول، مورد سرقت قرار میگیرد. سابقهی او سبب می...
کارگردان: یدالله صمدی
رای کاربر: 7
«دمرل» جوان زورمندی است که پس از هماوردی با پهلوانان بسیار به عنوان پهلوان پهلوانان برگزیده میشود. او که دلتنگ مبارزه است، از اینکه حریفی در برابر خود ندارد رنج میبرد و برای اینکه مبارز تازهای بیابد، شروع میکند به آزار و ایذای مردم تا اینکه همزاد او به عنوان آخرین هماورد از راه میرسد، اما او در...
کارگردان: احمد مرادپور
رای کاربر: 7
به هنگام عملیات کربلای پنج، رزمندگان دو گردان با ماشین بزرگ نظامی دشمن درگیر میشوند. در شرایط نابرابر این نبرد، «مهدی» و «عباس»، فرماندهان بسیجی، حالات و اتفاقاتی را سبب میشوند که خارج از انتظارات و پیشبینیهای معمول جنگ است...
کارگردان: علی سجادی حسینی
رای کاربر: 7
«سعید» نوجوانی هجده ساله است که پدر و مادرش را از دست داده است، در بندر انزلی به تنهایی زندگی میکند و برای امرار معاش به کارهای خلاف از جمله شکار غیرقانونی پرندگان روی میآورد. زمان سربازی او نیز فرا رسیده است، اما او آرزوی رفتن به خارج از کشور را در سر دارد و فکر میکند که همهی مشکلاتش در آن سوی ...
کارگردان: حبیبالله بهمنی، شفیع آقامحمدیان
رای کاربر: 7
یک شبکهی جاسوسی، با نفوذ در سازمان پژوهشهای صنایع نظامی در یکی از مراکز حساس کشور، اسرار محرمانهای را به خارج منتقل میکند. مأمورین ویژه و نیروهای انتظامی از طریق رانندهی ویژهی سفیر ردّ پای جاسوسان را پیدا و آن را متلاشی میکنند.
کارگردان: ابوالفضل جلیلی
رای کاربر: 7
«شوان» که در یک مجتمع کارگری فعالیت دارد، نگران احوال خواهرش «بلوط» است که از مدتی پیش دچار بهتزدگی شده است. به اصرار «شوان»، «بلوط» را برای معالجه به شهر میبرند. اما همهی کوششهای ایشان بینتیجه میماند...