به بهانه درگذشت دو بازيگر از دو نسل سينماي هند ريشي كاپور و عرفان خان و براي معصوميت از دست رفته امان... چه لحظه هاي نابي داشت ديدن فيلمهاي عاشقانه هندي در دستگاه هاي بتاماكس و وي اچ اس آن زمانها؛ چه ترس همراه با لذتي داشت مخفي كردن فيلمها زير پيراهن هاي گل و گشادمان و چه كيفور مي شديم از حس عجيب غير قانوني بودن ديدن اين فيلمهاي بوي عرق گرفته در ويدئوهاي كرايه اي كه فك و فاميل را به هم نزديك مي كرد....چقدر عاشق دختر بزرگ همسايه و هم كوچه و فاميل امان شديم و چقدر اداي دوبلور ريشي كاپور و آميتا باچان و راج كاپور و گوويندو را درآورديم... چه رفاقتها به تقليد از شعله و سنگام و ملكه مارها و قانون و عمر؛ اكبر آنتوني و قدرت و ايمان كه شكل نگرفت و چه دوستي ها كه بر سر عشق هاي مشترك نوجواني به هم نخورد... چقدر عكس هنرپيشه هاي زن هندي را زير نيمكت و بين صفحات كتابهاي مدرسه راهنمايي و دبيرستان مخفي كرديم و فروختيم و خريديم و عوض كرديم و هر كداممان؛ هركدامشان را به دخترهاي محله امان شبيه و همشكل كرديم .....نمي دانم چه بنويسم؛ فقط هر چه بود حالي عجيب و غير قابل تكرار بود و هر چه هست دلتنگي براي رفاقت و معصوميت از دست رفته آن وقتها.... پ.ن: ويدئو از فيلم دروغگوي بزرگ انتخاب شده است( قابل توجه مسعود جان سلامي) #فيلم#سينما#ريشي_كابور#عرفان_خان#فيلم_هندي#عشق#عاشقانه#جوان#نوجوان#فيلمساز#دروغگوي_بزرگ#سري_ديوي
87
1399/02/11