. از اول ساده بودم ، آسیب نزدن به دیگران برام خیلی مهم‌ بود این که وقتی شب سرمو روی بالش میذارم پیش خدای خودم سربلند باشم , هیچ‌ قضاوتی شفافتر از لحظه تنهایی و خلوت با خدای خودت‌ نیست برای من این لحظات از هر لحظه ای مهم‌تر‌ بوده و هست ، طبیعتاً اشتباه زیاد داشتم ولی با خودم صادق بودم ، پذیرفتم و با خودش حلش کردم و طلب بخشش کردم ، بعضی چیزا تنها دست خودمون‌ نیست اگر با آدمهایی مواجه بشی یا سر راهت قرار بگیرن که بلد باشن فریبت بدن و دروغ جزیی از ذات و شخصیتشون باشه بخوای و نخوای برای مدتی از مسیر منحرف میشی اما برای من که هر چه دارم و هستم از معجزات و نیروی الهی بدست اومده ترسی وجود نداره چون به‌ خودش میسپارم و میدونم راهمو مثل همیشه باز میکنه همینم باعث میشه نتونم از مسیر صداقت خارج بشم وقتی احساس می‌کنی به نیروی الهی وصلی نه ترس داری و نه نگرانی ، دیر یا زود آب راه خودشو پیدا میکنه‌ پس باید خیلی از آدمها ، دروغ‌ها ، فریبها .... رو‌ تجربه در نظر گرفت ولی باید سعی کرد از این جور آدمها تا حد امکان دوری کرد گرچه سخته چون‌ خیلی زیاد شدن , واقعا دیگه تشخیص گرگ در لباس بره با بره واقعی به حد عجیبی داره غیر ممکن میشه . به کجا داریم میریم نمی دونم‌😂 تو زندگیم ایمان داشتم و دارم : بزرگ‌ترین زرنگی صداقته . 💙💙💙💙🌹🌹🌹🌹 ممنون که هستین عکس مربوط به ۱۶ سالگیم