. من نه زمان طاعون رو دیدم نه جنگهای جهانی و نه قحطیهای اثرگذار تاریخی رو ... من جنگ ۸ ساله را دیدم و این یعنی تجربهام در شرایط بحرانی کافی نیست. حال در این سالها دارم تجربه میکنم تلخیهای مدام را... نگاهم شاید نسلی باشد؛ جنگ، تحریم، تحقیر، سازندگی(تخریب)، خردادهای پر حادثه، کوی دانشگاه، ۸۸، زلزله، و باز تحریم، خون ریزی، مطالبه مطالبات مردم، داعش، ۹۶، ۹۸، خطای انسانی، دشمن فرضی، سیل و حال هم کرونا(کووید۱۹) که تحول عجیبی را در زیست ما گذاشته و اثرات جبرانناپذیر بههمراه خود داشته. ناکارآمدی مدیران در پیگیری و پیشگیری، حال بد این روزها و شبهایمان را رقم زده... . بگذریم از اول اسفند ماه سال ۹۸ ما در خانه ماندیم و فقط گهگاه برای خرید مایحتاج اولیه، بیرون رفتیم. سخت نگذشت تا اینکه مادرم به بیماری کرونا مبتلا شد و من و صبا آمدیم رشت که این دوره بحرانی را کنار هم بگذرانیم. روزها و شبها برایمان سخت گذشت بخصوص بر مادر، قدرت تحملش بالا بود و تو این سههفته بیماری صدایش در نیامد جز گاهی گله از درد که آنهم کاملا طبیعیست. میدانیم که میگذرد، حتی سخت. حال این ویروس به پوستش حمله کرده و امانش را بریده ولی باز هم میگذرد. اما یک نکته کوچک میماند که اگر نگویم گلویم میترکد؛ استفاده ماسک و دستکش در این دوره برای بیمار و اطرافیانش بسیار زیاد است. در تهران یکبسته ۵۰ عددی ماسک خریدیم به قیمت ۲۵۰ هزار تومن که همان بسته را در رشت خریدیم ۵۰ هزار تومن، که این حجم اختلاف برایم قابل درک نیست... . در پایان بگویم که میگذرد و کرونا هم یکروزی رفتنیست تا کووید۲۰ و کووید۲۱ و کووید ۲۲ و ...
3،844
212
1399/02/24