نمیدونم چه رازی در گذشت زمان نهفته شده که لحظه‌ها وقتی غبار ایّام روشون می‌شینه، اینقدر دلنشین و خواستنی به نظر میان! چرا نیم‌کت‌ها و تخته‌سیاهی که زمان کودکی ازشون فراری بودیم، الآن که تبدیل به خاطره‌هامون شده‌ان، اینقدر دوست‌داشتنی‌اند و دلمون براشون تنگ می‌شه؟! واقعاً داستان چیه؟ چرا ما قدر لحظه‌هامون رو نمی‌دونیم و منتظریم از دستشون بدیم تا برامون عزیز بشن؟ تمام داشته‌های ما از خانواده و قوم و خویش گرفته تا لباس و ابزار و وسایل و... مهمتر از همه سلامتی و عمر باقی‌ماندۂ ما، یه زمانی تبدیل به آه و افسوس و «یادش بخیر» می‌شن! ایکاش قدر تک تک نفس‌های خودمون و عزیزهامون رو می‌دونستیم! چونکه یه روز میاد که... هیچی.. ولش کن... . قدر همدیگه رو، قدر همین لحظه‌های معمولی رو، قدر همین داشته‌های به ظاهر بی‌ارزشمون رو بیشتر بدونیم. اگر دوست دارین، از خاطرات و نوستالوژی های خودتون بنویسید. کمی خاطره بازی کنیم! شرح کلیپ: برشی از فیلم داستانی «برگ‌های دفترم» یکی از اولین فیلمهایی که ۲۳سال پیش برای تلویزیون ساختم و بارها و بارها در همون سال‌ها از شبکۂ اول و دوم پخش شد. شناسنامۂ اثر: بازیگران: مجید کهکی، محمدجواد جعفری شهرستانی، سیدرضا صافی، مرحوم جواد تلیان، مرحومه حبیبه محب زاده، مرحوم رمضان امیری و.../ نویسنده: سیدرضا صافی، بر اساس ایده‌ای از داریوش غریب‌زاده/ فیلمبردار: جواد رمضانی/ صدابردار: رضا مدنی/ گریمور: یوسف آزاد/ طراح صحنه و لباس و تدوین: سیدرضا صافی/ منشی صحنه: عادل معمارنیا/ دستیار فیلم‌بردار: سیدعبدالرضا حسینی/ دستیار کارگردان: علیرضا حسن زاده/ مدیر تدارکات: صادق رسولی/ دستیار تدوین و صداگذار: فتح‌الله خلیل‌نژاد/ موسیقی: بابک نیکذات/ تهیه‌کننده و کارگردان: سیدرضا صافی. محصول صدا و سیمای مرکز بوشهر_ ۱۳۷۶ #نوستالژی #خاطره_بازی #خاطرات_کودکی #کلیپ_قدیمی #کلیپ_باحال #کلیپ_خفن #قدر_داشته_هایمان_را_بدانیم #سینمای_کودک #فیلهای_قدیمی_تلویزیون #تاریخ_سینمای_بوشهر #تلویزیون_بوشهر #صدا_و_سیمای_بوشهر #سیدرضا_صافی #سید_رضا_صافی #رضا_صافی_کارگردان
27
1399/01/21