ما مردمانِ همیشه منتظر همیشه در انتظارِمعجزه ما که تغییر را تنها و تنها در سونامی میبینیم ما که نجات رادر نابودی میدانیم ما که در روزمرگی سیزیف وار خود غرق شدیم روز مرگی که ترس و اضطراب و به سمت سقوط را درون خود نهفته دارد. روزمرگی که گاهی در آن به هم پرخاش میکنیم و یکدیگر را مقصر این درماندگی میدانیم و همچنان در حسرتیم و منتظر کسی هستیم که گودو وار بیاید و نجاتمان دهد. و درست لحظه ای که گودو با هواپیمای خود مثل یک فرشته بر ما نازل میشود ، چهره ی واقعی او را که تماما زشتی است میبینیم و تازه در آن لحظه از رویاهای خودمان بیرون میآییم. تمام اینها را همایون غنی زاده با ظرافت تمام ،با تصویرهای عجیب ، جسارت و نگاهی بدیع در «مسخره باز» نشانمان میدهد. فیلمی که دیگر شبیه فیلم‌های خیابانی با فضاهای رئالیستی که این روزها میبینیم نیست. دروغ و افسردگی و روزمرگی و انتظار و حسرت و ترس از نگفتن‌ها را در قالب فرمی عجیب به تصویر میکشد. سینما و‌ تاریخ سینما را استادانه ارج می نهد. ترکیب صابر‌ ابر، بابک حمیدیان ، هدیه تهرانی و آقای نصیریان در فضایی که انگار تهه دنیاست. نشانگر جایی که هیچ‌ جا نیست؛ جایی که نمیشناسیم. جایی که محکوم به تنهایی ازلی و ابدی خودمانیم. آرزوهایی که رسیدن به آنها مستلزم آمدن بزرگترین سونامی جهان است. مسخره‌باز فیلمی که میتواند دری باشد برای یک اتفاق جدید در سینمای ایران؛ یک فانتزی که تماما سینماست و جادوی سینما را میتوان در آن دید.
الهام کردا | ما مردمانِ همیشه منتظر همیشه  در انتظارِمعجزه

ما که تغییر را تنها و تنها در سونامی میبینیم
ما که ن...
52
1397/11/19