من از زمانی که قلب خود را گم کردهاست میترسم من از تصویر بیهودگی این همه دست و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم من مثل دانشآموزی که درس هندسهاش را دیوانهوار دوست میدارد تنها هستم و فکر میکنم... و فکر میکنم... و فکر میکنم... و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کردهاست و ذهن باغچه دارد آرامآرام از خاطرات سبز تهی میشود... خبر امروز دردش خيلى زياد بود...
36،643
375
1398/10/21