دیروز یکی از عزیزترین ، وفادارترین ، با معرفت ترین دوستان پدرم رو از دست دادیم... جواد سیار .... فقط یک اسم نبود . دنیایی عشق و معرفت و سواد بود. با قد بلند و کت و شلوارهای شیک و کراوات.‌. همیشه انگار از توی زرورق دراومده بود... هنرمند بود و هنرشناس... سالها مسندهای هنری مهم توی کارنامه اش داشت .خوش سخن و با کلاس ، در عین حال بامرام و مردمی... انقدر که میتونستی بهش زنگ بزنی و هر سوال و هر جور کمکی ازش درخواست کنی. باهوش بود و زرنگ. نکته بین بود و دلسوز... از اون آدمهایی که حالا که رفته همش فکر میکنم؛ یعنی دیگه کسی مثل اون اصلا بدنیا میاد؟ این متن و ترکیب بالا رو پدرم براش تهیه کرده. میدونم که دلتنگش میشه، خیلی زیاد.... جملات پر مفهوم زیادی میگفت، چه به طنز و چه جدی... یکبار در اوج درگیری های من با زندگی ، وقتی که گیج بودم از خیانتهای آدم هایی که زمانی دوستم بودند، بهم گفت؛ حرفی رو به زبون بیار، که اگر نیاری، به ضرر خودت و عزیزانت تموم میشه.... یکبار کسی رو بهش نشون دادم گفتم ؛ این بنده خدا چرا موهاش اینجوری شده؟ گفت ؛ رفته آرایشگاه روپیت. گفتم ؛ ا... معروفه؟ گفت ؛ آره دیگه ، تو خیابون پیت میذارن ، روش میشینن ، مو کوتاه میکنن؛ میشه روپیت!!!😄 هی... زندگی همینه.... نمیدونم چند سال با پدرم همکاری میکرد. بیست سال؟ سی سال؟ خواستگاری ، قرارداد خونه، حکم دعوا ، وکالت اداری ، مشکلات زن و شوهرها ، کار ، زندگی... همه ازش کمک میخواستن و همیشه با کمال میل میرفت و تمام تلاشش رو میکرد... امانت دار بود و متین... ای داد بیداد 😞😭 دلمون برات خیلی تنگ میشه آقای سیار... انسان بی نظیر و مهربون... سفرت به سلامت #لادن_طباطبایی #جواد_سیار #عزیز_از_دست_رفته_روحت_شاد🌹🌹🌹🌹
لادن طباطبایی | دیروز یکی از عزیزترین ، وفادارترین ، با معرفت ترین دوستان پدرم رو از دست دادیم...
جواد سیار .... فق...
9
1398/04/15