سلام #شادي_اسد_پور ...#رفیق_جان 😍😍❤❤🌹🌹😍😍😍 یادم می اید اولین بار اسمت را زمانی دیدم که نقدی نوشته بودی بر نمایش استیوجابز ...ان زمان نقدت برایم عجیب بود که چقدر خوب دیدی ..چقدر خوب تحلیل کردی و چقدر خوب بازیگری را میشناسی ... در عمارت نوفل لوشاتو ..اجرا داشتی نمایش خانه نم زده ...❤❤❤🌹🌹🌹 مرا دعوت نکردی چون میدیدی فردی هستم عبوس و بد اخلاق..😂😂😂😂 واقعا هستم...😍😍 ...دیماه سال نود وهفت هنوز استیو جابز پایان نیافته بود ..که ایده یک نمایش به من پیشنهاد شد از طرفت .❤🌹....چقدر ترسناک بود...و از ان زمان شروع کردیم به گپ و‌گفت و‌معاشرت ...کم کم فضا از حالت کاری خارج شد رفاقت وارد شد ..ارش جان رزمجو و تو هردو رفیقانه پیش امدید.... متن کم کم شکل گرفت ...هردو میترسیدیم ...اندوهگین میشدیم و گریه میکردیم متن کامل شد....متنی دیوانه وار متنی جنون امیز ..متنی که .......خوشحال بودم کارگردانی قرار است با او کار کنم که هم مدرس بازیگریست هم به دانش بازیگری و شیوه های بازیگری اگاه است🎭🎭🌹🌹....این برایم جذاب بود بعد از نمایش استیو جابز میخواستم با نمایشی برگردم به مراتب ترسناکتر که توانایی هایم بیشتر دیده شود...تو تنها کارگردانی بودی که استیو جابز را شش بار دیدی تا من در طول تمرین شباهتی نداشته باشم به ان اثر...هدایت کردی.. میزانسنهایت ترسناک بود و هرچه جلوتر میرفتیم فشار بیشتر میشد....نمیخوام از ناملایمات بگوییم..❤😍..فقط میگوییم تصمیم گرفتیم کاری بزرگ انجام دهیم متنی نوشتی که مملو بود از نشانه های روانشناسی که انهم به دلیل تحصیلاتت در حوزه روانشناسی بود.....در طول دوماه تمرین سختترین تمرینها را گذراندیم.. وسواست زیاد بود و‌من برایم جذاب بود که کارگردانی دارم که مملو از جنون. هیجان دانش .زیاده خواهی. و تمام ویزگی های کارگردان خوب و بزرگ است..اجرا شروع شد....و باز تمرین میکردیم در طول اجرا ..شبها که خانه بودیم باز باهم بحث میکردیم و‌تمرین و تمرین....شادی اسدپور🌹❤ این را با صراحت میگوییم من تمام توان بازیگریم در کار تو بود و‌تو‌کارگردان خوب .جسور و خلاقی . و خوشحالم که در کارت بازی کردم... پ.ن.بازیگر باید بداند که در همه حال باید در اختیار کارگردان باشد...به قول استانیسلاوسکی کارگردان همچون مامایی است که به بازیگر کمک میکند که در مسیر زایمان درست حرکت کند و زایمان دقیق انجام شود و کودک به درستی به دنیا بیاید....دلتنگم😢 پ.ن.به قول حضرت حافظ.. اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند #ابن_یک_اعتراف_است #فرزین_محدث#ارش_رزمجو#موسسه_هنری_ارتا
0
1398/05/26