سرويس (بريلانته مندوزا) / فيليپين - ٢٠٠٨ بيشتر لحظات اين فيلم در راهـروهـا و پله هـاى يك سينماى قديمى نه چندان روبراه كه سالن سينما را كه در آن فيلمهـاى پورنوگرافيك قديمى و تبرى ، بصورت "دو فيلم با يك بليط" به نمايش در ميآيند ، به طبقه زيرين كه خانواده اى پر جمعيت كه سينما را در اختيار دارند در آن زندگى روزمره شان را ميگذرانند ، متصل ميكند ، ميگذرند . فيلمساز بندرت از نماهـاى معرف و باز استفاده ميكند و ما چندان موفق به دريافت تصويرى كامل از فضاى داخلى اين سينما كه در واقع كاراكتر اصلى فيلم است نميشويم ، اما اين ضعف فيلم نيست. سينما هـزارتوئى از زندگى هـائى از دست رفته و آدمهـائى گمشده بنظر ميآيد. خانواده اى كه اين سينما را اداره ميكند، پر جمعيت است، اما با به فرزندى پذيرفتن يك پسربچه ، و حاملگى ناخواسته دوست دختر پسر ارشد خانواده ، گسترده تر هـم ميشود. سينماى كثيف و آلوده (تقريباً هـمه اعضاى خانواده ، أنواع بيماريهـاى پوستى را تجربه ميكنند) اى كه وسيله درآمد آنهـاست، فيلمهـاى هـرزه اى را نمايش ميدهـد كه مشتريانش براى تماشاى آنهـا به سينما نمى آيند. اين سينما پناهـگاه روسپيان ، مردان تن فروش و هـموسكسوئل هـاى منزوى و طرد شده ايست كه در سالن تاريك سينما و راهـروهـا و پله هـاى روشنش، در انتظار ارائه يا دريافت "سرويس"، وقت كشى ميكنند.خانواده اين را ميداند اما برايش مهـم نيست ، آنهـا فقط مشترى هـستند. در بهـترين و بياد ماندنى ترين صحنه فيلم ، يك بز وارد سالن تاريك سينما ميشود و درست در مقابل پرده سينما مى ايستد و مشتريان بى حوصله سينما ترجيح ميدهـند كه بجاى تماشاى فيلم بى روح و خسته كننده اى كه بر پرده روبريشان نمايش داده ميشود، راهـروهـا و پله هـاى سينما را در تعقيب بز بخت برگشته اى كه فقط راهـش را گم كرده بوده، بالا و پائين كنند و بالاخره اعضاى خانواده هـم به آنهـا مى پيوندند تا بلكه به قائله خاتمه دهـند. حالا بز ، خانواده و مشتريان ، هـمگى گمشده و مستأصل بنظر ميرسند.
فرزاد مؤتمن | سرويس
(بريلانته مندوزا) / فيليپين - ٢٠٠٨
  بيشتر لحظات اين فيلم در راهـروهـا و پله هـاى يك سينماى ق...
11
1399/04/24