٢٧٨- امروز -يازدهم آذر ماه هزار و سيصد و نود و هفت- خانواده چهارنفره ى ما پنج نفره شد.. مسافر كوچولومون در يكى از بيمارستان هاى تهران و توسط يكى از بهترين پزشكان ايرانى و گروه حرفه ايشون به دنيا اومد. ٢٧٩- سفر قبلى كه رفته بوديم امريكا (2017)، قرار بود فقط براى چند هفته اونجا پيش پدر، مادر و خواهر و دوستاى قديمى شايلى باشيم تا حال و هواش عوض شه. همون روزهاى اول متوجه شديم كه ايشون بارداره.. به ذهنم هم نمى رسيد كه بمونيم اونجا و قلباً هم نمى خواستم كه يك سال بمونيم ولى با توجه به اينكه شايلى بيشتر زندگيشو تو امريكا گذرونده بود و اساساً براى هر مادرى راحت تره كه پيش خانواده ى خودش و در محيطى كه احساس راحتى بيشترى مى كنه بچه اش رو به دنيا بياره، خودم رو مُجاب كردم كه بن سان در امريكا به دنيا بياد. بعدها كه جزئيات ماجرا روشن بشه خواهيم فهميد كه اقامت و شناسنامه و اين حرفا پشيزى واسه من ارزش نداشته و نداره. دخترى براى اولين بار مى خواد مادر بشه احساس اينكه پيش خانواده اش باشه احساس اينكه پزشكى اون كشور براش قابل اعتمادتره و درست يا غلط از بيمارستان هاى ايران مى ترسه ... اين ها دلايل من براى موندن تو امريكا و به دنيا اومدن اولين پسرم در اون كشور بود. ٢٨٠- از نوروز نود و هفت وقتى فهميديم كه دوباره مسافرى خواهيم داشت تماااااام تلاشم رو كردم تا اين بار همه و مهم تر از همه شايلى رو راضى كنم كه اين كوچولو رو تو ايران به دنيا بياريم. خيلى رو اين پروژه كار كردم و وقت گذاشتم تا قلباً رضايت داد براى موندن در ايران و تجربه ى زايمان در كشور خودمون. (توضيحش زياد جالب نيست؛ ولى براى خانواده ى ما و با توجه به شرايط و امكاناتى كه در امريكا داريم، كل مخارج اين پروسه در اونجا كمتر از اينجاست حتى با همين دلار چاق) ٢٨١- امروز تو بيمارستان فرمانيه پرستارها به شوخى مى گفتند كه چرا بين دو برادر تبعيض قائل شدين و مثلاً بعدها كه اين كوچولو بزرگ شد نگه كه چرا منو تو امريكا به دنيا نياوردين؟؟ جوابم كوتاه بود: "همه ما بايد كارى كنيم وقتى اين دو تا بزرگ شدند، بن سان اعتراض كنه كه چرا منو تو ايران به دنيا نياوردين!" ٢٨٢- اين شدنيه كه حس خودباورى اون قدر در ما شكوفا بشه تا هر كدوممون در هر جايگاهى كه هستيم بهترين خودمون باشيم و هر كدوم اول از خودمون شروع كنيم و جامعه و شهر و كشور خودمون رو طورى بسازيم كه داشتن يا نداشتن شناسنامه خارجى موضوع پيش پا اُفتاده اى بشه. (ادامه در پُست بعدى)
بنیامین بهادری | ٢٧٨- 
امروز -يازدهم آذر ماه هزار و سيصد و نود و هفت- خانواده چهارنفره ى ما پنج نفره شد.. مسافر كوچو...
8،126
1397/09/11