ساعت این خدای شوم، وحشی و بی انتها که با انگشت من را تهدید می کند و می گوید: به یاد آر عقربک دقیقه شمار سه هزار و ششصد بار در ساعت شتابان با صدای حشره وارش نجوا می کند: به یاد آر آن زن که غرق در عرقی زهرآگین، در کنج صحنه فریاد می زند دردهای پرتنش و هراس گونه اش را و کسی در بین فریادها باور نمی کند که او هیچ گاه آن افلیای میان مایه و شکست خورده از جدال هملت نبوده است. و من همچون قمار بازی مست، که در آخرین دست حتی زمان را باخته است آزمند و مستأصل، همچون تماشاگری که توان فریاد زدن ندارد که بگوید: ای هرمس بی همتا، دستانت را به من بده زیرا که من تمام کناب های جهان را خوانده ام. من تمام کتاب های جهان را خوانده ام. . استفان مالارمه ______ #آزاده_صمدی
آزاده صمدی | ساعت این خدای شوم، وحشی و بی انتها
که با انگشت من را تهدید می کند و می گوید: به یاد آر
عقربک دقیقه ...
108
1398/04/21