. حالا به دستهایم که نگاه می‌کنم، خون هزارعطش رویشان مانده. هزار رویا. هزار فکر زیبای بلند. هزار خواهش. هزار فردا بهار خواهم ساخت. هزار "آه ماه نو، زیبای روز و سال، گنجشک بوسه‌ات را به لب خشکیده‌ام پر بده". به دستانم که نگاه می‌کنم، به پوست تیره و لک‌های سفید که نگاه می‌کنم، به انگشتهای کم رمقم، می‌بینم نوازش و شراره را یکسان خلق کرده‌اند. گاه کلمه نوشته‌اند و از برکتشان خالقانه به دنیا نگریسته‌ام، گاه لای موهای کسی گم شده‌اند و شیفته‌ی کلمه‌ی مقدس زن شده‌ام، هی العلیا. گاه کم آورده‌اند و شکر زهر شده به کامم. گاه نتوانسته‌اند و از هر باران اردیبهشت خالی مانده‌اند و فاتح نبوده‌اند، سرداران شکست خورده بوده‌اند در مصاف روز و روزگار. امروز دخترک را که بوسیدم و همان طور که نوازشش می‌کردم، نگاه نگران مادرش را به لک و پیس های فراوان شده روی دستم دیدم. خندیدم و جمله معروف را گفتم: "نترس، واگیر نداره." قبل از این که شرمندگیش را با مضحک‌ترین کلمات تحویلم بدهد، دور شدم. به دستهایم که نگاه می‌کنم، همیشه اوضاعشان همین بوده. همیشه بلد بوده‌اند حتی وقت معصومانه‌ترین نوازش‌ها هم آتش هراسناک نگرانی را به جان کسانی که دوستشان دارم بچشانند. با این همه دستانم را دوست دارم، انگشتانم را دوست دارم که یادم هست در شب دیجورِ دور روی مهره‌های کمر کسی که دوستش دارم نی‌لبک زده‌اند، گیرم که صبح روز بعد ماموران اعدام شده باشند و برایش نوشته باشند: بهتر است تمامش کنیم. دستهایم. جانداران مغموم ساکت. نهنگ‌های دورنگ شده پیر. شاخه‌های سالخورده نیاز. شاخه‌های بلند خشم. دستهایم. دستهای خسته‌ام. دستهایم که حالا دیگر برای چنگ زدن به هر ریسمان نجاتی ناتوانند. از هم خسته‌تر که بشویم، عاقبت یک روز می‌برم یک جای شهر گمشان می‌کنم، خلاص شویم از هم. انگار که هرگز هم را ندیده باشیم. بعد به نبودنشان عادت می‌کنم. مثل همه کسانی، مثل همه چیزهایی که دوست داشته‌ام....... #حمیدسلیمی فیلم: ادوارد دست‌قیچی❤️ #edwardscissorhands @johnnydepp @timburton #johnnydepp #timburton
99
1399/04/31