حواشی «آزاده زارعی» (2 حاشیه)

زارعی از لقب «سیندرلا» که در فیلم «آوای باران» به وی نسبت دادند گفت: آنچه که در کودکی برای «باران» اتفاق افتاده شبیه به ماجرای قصه سیندرلاست. البته همین موضوع این حس را برای مخاطب ایجاد می‌کند که قرار است در آخر قصه نیز همه چیز شبیه داستان سیندرلا به خیر و خوشی تمام شود. واقعاً هم تا به حال یک بخشی از زندگی‌اش شبیه سیندرلاست. «باران» زندگی دیگری دارد، مال یک جای دیگری است، کودکی‌اش چیز دیگری است و الان همه شرایطش عوض شده‎است. اسم «سیندرلا» یک نوستالوژی برای خود باران دارد و در دوران کودکی هم قصه‌ای که زیور برای او تعریف می‌کند سیندرلا و ماجراهای نامادری‌اش است. تا این که بعدها وقتی که در آن خرابه به او می‌‌گویند سیندرلا خودش هم با این نام انگار ارتباط برقرار می‌کند و آن را دوست دارد. به خاطر این که یاد زیور می‌‌افتد و فکر می‌کند او نامادری‌اش بوده و حالا او آواره شده. در حقیقت باران خودش از اسم سیندرلا استقبال می‌کند و تا آخر هم سیندرلا می‌ماند.
آزاده زارعی در مورد نقش باران در سریال «آوای باران» می‎گوید:
دقیقاً طبق صحبت‌هایی که با آقای سهیلی‌زاده کرده‌بودم، باران فقط جاهایی که عصبانی می‌شود، ‌لحن لاتی‌اش بیرون می‌زند و در باقی موارد ذات دختر شاهزاده و مؤدبش را دارد. فقط جاهایی که عصبانی می‌شد این لحنش بالا می‌رفت. یعنی در برخورد با موقعیت‌ها لحنش عوض می‌شد. شیوه‎ی مشاهده که در مورد چنین آدمی راحت است. چون در اطراف ما آدم‌هایی با این ویژگی‌ها وجود دارند. فقط کافی است نگاهی به سر چهارراه‌ها و پشت چراغ قرمزها داشته باشیم. خانم‌ها و بچه‌های کار را می‌بینیم که ما بدون توجه از کنارشان عبور می‌کنیم. فقط کافی است مدتی در حرکات و رفتارشان دقت کنیم تا نوع لحنشان را پیدا کنیم. من پیش از این مشاهدات با آقای سهیلی‌زاده خیلی حرف زدم و با راهنمایی‌های ایشان و البته شخصیت‌پردازی نویسندگان در فیلمنامه به «باران» رسیدم. حتی یک جاهایی باران زیادی «لات» می‌شد که آقای سهیلی‌زاده جلوی آن را می‌گرفت و می‌گفت که نه زیاد است و کمش کن. در مجموع تلاش نویسنده، کارگردان و خود بازیگر به نظرم موثر بود که این لحن و این بازی اتفاق افتاد.