حواشی «پرویز پرستویی» (8 حاشیه)

«پرویز پرستویی»، خرداد ماه سال 1397 طی «جام جهانی روسیه 2018»، برای حمایت از «تیم ملی فوتبال ایران»، با انتشار تصویری در صفحه اینستاگرام خود، کمپینی ساخت و نوشت:
«#صعود ایران
در صفحه خودتون به اشتراک بگذارید

کارکنیم که تیم ملی بدونه به شدت ازشون حمایت می کنیم و نیروشون صد چندان بشه.
فقط با هشتگ#صعودایران یا #صعود_ایران

سردار آزمون عزیز: خوب باش
غمت نباشه
با قدرت تمام ملت ایران دعای خیرشون پشت سر شما و کل تیم ملی هست .
پس تو هم با قدرت تمام مثل همیشه بتاز...»
وی در روزهای پایانی سال 1394 با راه‌انداختن کمپین تحریم چهارشنبه‌سوزی، در اینستاگرام خود نوشت:
«خطاب به (چینی ها):
دیگر پولمان را حرام ترقه‌ها و جنس‌های گوناگون شما نمی‌کنیم؛ چهارشنبه‌سوری جشن ماست.
از امسال آتش درست می‌کنیم، از روی آن می‌پریم و شادی می‌کنیم. از امسال قاشق‌زنی می‌کنیم و به هم شیرینی می‌دهیم .
از امسال جشنی واقعی می‌گیریم. از امسال در آستانه‌ی سال نو خیابان‌ها را رنگارنگ می‌کنیم. به هم عشق می‌ورزیم.
از امسال چهارشنبه‌سوری را ایرانی برگزار می‌کنیم.
از امسال به کودکانمان خواهیم آموخت که چهارشنبه‌سوری جشن شادی است؛ جشن سپاس از خدای یگانه است نه ترس و وحشت. چهارشنبه‌سوری جشن ماست.
تک تک ما حتی در برابر جشن‌های سرزمینمان مسئولیم چون بخشی از تاریخ و فرهنگ ماست.
از دوستان جدید و قدیم تقاضا می‌کنم این مطلب رو آنقدر به اشتراک بگذارید تا سراسر ایران بدانند که راه و رسم چهارشنبه‌سوری، کور شدن کودکان، لرزیدن دل پیرمردها و پیرزنان، زهره‌ترک شدن زنان باردار و ... نیست.»
به دنبال صدور رای دادگاه‌های امریکا برای تصاحب حدود 2 میلیارد دلار از اموال ملت ایران، کمپین مردمی به دبیری وی راه‌اندازی شده‌است. متن این کمپین بدین شرح است:
«جناب آقای بان کی مون، ما امضا کنندگان این بیانیه به عنوان جمعی از ملت ایران درخواست داریم که به نامه اعتراضی دولت‌مان به جنابعالی در مورد حکم دادگاه های امریکا درباره برداشت غیرقانونی دومیلیارد دلار از اموال‌مان در این کشور کاملا توجه کرده و از این امر که خلاف رویه بین‌المللی است به شدت و قاطعانه جلوگیری فرمایید.»
او در نقش‌های متفاوتی چون سارق، روحانی، رزمنده، کارگر و فرد نابینا، با موفقیت تمام ظاهر شده‌ و در زمینه‌ی دکلمه‌خوانی نیز سابقه‎ی فعالیت دارد.
وی با انتشار عکسی از فیتیله‌ای‌ها در حال عیادت از یک بیمار، حواشی به وجود آمده در مورد یک آیتم چند دقیقه‌ای طنز را «غیرقابل هضم» و «جفای بزرگ» توصیف کرده و نسبت به سو استفاده‎ی برخی از افراد سودجو هشدار داده‎است.
زمانی که ۲۶ سال سن داشت به عنوان منشی در دادگستری تهران مشغول به کار شد، امّا پس از مدتی به خاطر ناهم‎خوانی این شغل با روحیاتش به اداره‎ی تئاتر رفت و تا پایان در آنجا مشغول به کار شد.
مدتی به ورزش علاقه نشان داد و دروازه‎بان تیم کارگران بود.
پدر وی کشاورز بود و زمانی که او ۳ ساله بود به تهران مهاجرت کرد. دوران کودکی و نوجوانی را در یک خانه‎ی اجاره‌ای کوچک در محله‎ی دروازه غار سپری کرد. وی با پس‎انداز کردن یازده هزار تومان خانه‌ای در حوالی ترمینال جنوب خرید.