حواشی «مجید مجیدی» (11 حاشیه)

«مجید مجیدی» درباره تأثیر جهانی فیلم «محمد رسول‌الله (ص)» نیز اظهار کرد:‌
«در طول مدتی که فیلم ساخته می‌شد، تصور ما این بود که این فیلم می‌تواند دریچه‌ای جدید به زندگانی پیامبر (ص) باز کند اما متأسفانه راه این فیلم را از هر طرف بسته‌اند و از فیلمی که درباره کودکی پیامبر است، هم واهمه دارند. از طرفی عربستان سعودی با دلارهای نفتی خود راه اکران در کشورهای عربی را بسته است، از طرفی دیگر دنیای غرب هم نمی‌خواهد تجلی اسلام در جهان هویدا شود و تلاش گسترده‌ای وجود دارد که راه این فیلم را ببندند.»
«مجید مجیدی» در بخش دیگری از سخنانش درباره دلیلش برای رسانه‌ای نکردن مراحل ساخت «فیلم محمد (ص)» گفت:
«من محافظه‌کار نیستم. رسانه‌ای نکردن مراحل ساخت فیلم و عدم تبلیغات نیز به دلیل برخی نگاه‌های ژورنالیستی است که ممکن است مشکلاتی را به وجود بیاورد.»
یکی از فیلم‌های تبلیغاتی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال (1388) را مجید مجیدی با همکاری داوود میرباقری و رضا میرکریمی ساخت که در ۹ خرداد (1388) از شبکه‌ی اول صدا و سیما پخش شد.
مجیدی پس از گرفتن جایز‌ه‌ی جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم برلین به موجب ارائه‌ی فیلم «آواز گنجشک‌ها» در سال (1386)، با صدور بیانیه‌ای به آنچه جسارت عبدالکریم سروش به مقام پیامبر مهربانی نامید، انتقاد و از تمام کسانی که در مقابل این اظهارات سکوت کرده‌اند گله کرد.
در پایان متن اعتراض، سروش را با ارائه بیت شعری از مولوی، کافر نامید:
هر که گوید حق نگفت آن کافر است
گرچه قرآن از لب پیغمبر است
گرچه از حلقوم عبدالله بود
این همه آوازها از شَه بُوَد
فیلم‌های «باران» (1379)، «رنگ خدا» (1376) و‌ «بدوك» (1370) مجید مجیدی در جشنواره‌ی بزرگداشت مجید مجیدی در بوداپست (1382) شرکت داشته‌اند.
مجیدی نویسنده‌ی کتاب «لاله و پونه» است.
وی تاکنون دوبار برنده‌ی جایزه‌ی بهترین فیلم و جایزه‌ی کلیسای جهانی در جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم مونترال شده که در تاریخ این جشنواره بی‌سابقه بوده‌است.
«بچه‌های آسمان» جزو پنج نامزد نهایی دریافت بهترین فیلم خارجی زبان اسکار (1998) بود.
مجیدی اولین کارگردان ایرانی است که نامزد دریافت جایز‌ه‌ی اسکار شده‌است.
مجیدی در فیلم «بایکوت» ساخته‌ی محسن مخملباف در نقش یک کمونیست سرخورده، در فیلم «تیرباران» در نقش شهید سید علی اندرزگو و در فیلم «دو چشم بی‌سو» در نقش یک معلم توده‌ای نقش ایفا کرده‌است.
مجیدی، سینمای ایران را قبل از انقلاب (1357) یک سینمای سطحی و تبلیغاتی می‌داند که هیچ‌گونه هویت، فرهنگ و اعتقاد ایرانی نداشت و فیلم‌هایی سطحی و مبتذل که با فرهنگ ایرانی همخوانی نداشت در آن ساخته می‌شد.
وی آتش‌زدن سینماها را در کنار بانک‌ها، مراکز دولتی و مراکز ساواک، نشانه‌ی این می‌داند که مردم ایران هیچ تعلق خاطری به آن‌ها نداشتند.