باشو غریبه کوچک

‏باشو غریبه کوچک‏

 (1367)
6.1
رای شما:
0/10
بر اساس رای 758 کاربر

خلاصه داستان فیلم سینمایی باشو غریبه کوچک
باشو کودکی که خانواده و کاشانه‌اش را در بمباران از دست داده، ناخواساته و گریزان به منطقه‌ای بسیار دور از جنگ می‌رود. اما در این محیط همه چیز برایش غریب و ناشناخته است. نائی، زنی که شوهرش در سفر است، باشو را در مزرعه خود یافته و به او پناه می‌دهد. نائی برای هماهنگ نمودن باشو با محیط تازه تلاش می‌کند. رفته رفته آن دو زبان مشترکی برای ارتباط می‌یابند و نائی به رغم همه مشکلات و مخالفت اطرافیان، باشو را نزد خود نگه می‌دارد. سرانجام شوهر نائی از سفر باز می‌گردد و او نیز در برخورد با باشو، او را صمیمانه پذیرا می‌شود.

حواشی فیلم باشو غریبه کوچک (0 حاشیه)
سوتی های فیلم باشو غریبه کوچک (0 سوتی)
دیالوگ های فیلم باشو غریبه کوچک (0 دیالوگ)
جزئیات بیشتر از فیلم باشو غریبه کوچک
محصول: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
سوالات نظرسنجی ( 8 سوال)

فیلم ارزش یک بار دیدن را دارد؟


فیلم از لحاظ فنی و هنری باکیفیت ساخته شده است؟


تیم بازیگران، نقش‌ها را خوب بازی کردند؟


داستان و ساختار فیلم غیرتکراری و جدید بود؟


حرف و پیام فیلم، مفید و ارزشمند هست؟


بعد از پایان فیلم به آن فکر می‌کردید؟


فضای فیلم با فرهنگ خانواده شما سازگار است؟


فضای فیلم مناسب کودکان است؟

نظر خود را ثبت کنید
ارزیابی مردم از فیلم باشو غریبه کوچک (از مجموع 10 رای)

ارزش تماشا
9.5
خوش ساخت
8.9
بازیگری
7.9
خلاقانه
8.6
محتوای مناسب
9.3
تفکربرانگیز
6.7
مناسب خانواده‌
8.9
مناسب کودکان
8.9
رای شما:
0/10
حداقل کارکتر بررسی: 0 /60
بررسی‌های مردم درباره فیلم باشو غریبه کوچک (4 بررسی)
سید محمد موسوی
باشو ،‌ غریبه ای آشنا

اینکه دیگر بهرام بیضائی و سوسن تسلیمی را نداریم تا برایمان از هنر اصیل و سینمایِ اصولی بگویند یک درد است. اما هزاران درد آنجاست که سالهاست دیگر سینمای قصه گو و داستان پرداز هم نداریم. کمتر فیلمی را می توان در این سه دهه اخیر یافت که از یک نقطه معین شروع شود و به یک نقطه معین دیگر ختم. همه آثار این سالها از نقطه ای نامعلوم آغاز می شوند و پایانی باز دارند!! چرا؟ من هنوز هم نمی دانم.
باشو غریبه ای کوچک از زیباترین فیلم های سالهای جنگ است. بهرام بیضائی به شمال می رود. جایی که نه تنها از جنگ خبری نیست؛ بلکه در صلح و صفا و سرسبزی کامل است. اینکه بیضائی صحنه هایی از جنگل های شمال را نشان می دهد درحالیکه فیلم را از جنوب و سوختن و جنگ شروع کرده؛ پارادوکسی ست زیبا و هوشمندانه. او میخواهد بگوید شاید آتش جنگ در جنوب شعله ور است. اما باشو این سوزندگی را با خود به شمال می برد و مردم آن دیار را از آتش جنگ باخبر می کند. این استعاره از جنگ زمانیکه شوهر نائی(سوسن تسلیمی) از جبهه برمی گردد کامل می شود و ما می بینیم مردی از شالیزارهای شمال برخواسته و به جبهه های جنگ رفته ولی یک دست خود را در جنوب جاگذاشته است.
استعارات فیلم زمانی به اوج خود می رسد که در پایان فیلم نائی؛ همسر جانبازش و باشو را می بینیم که هر سه برای راندنِ خوک های وحشی باهم بسیج میشوند و با سروصدا و ابزاری که در دست دارند؛ یکنفس ؛ همدل و همگام تلاش میکنند خوک ها را از مزرعه برانند و ... نشان می دهند برای راندن دشمن از اراضیِ خویش، قومیت و لهجه و زبان و رنگ پوست و جنسیت هیچ معنایی ندارد و همه باید با هم بسیج شویم و دشمن را از کشور خود دور کنیم... و این چنین توصیفاتِ گرانبها و گوهرباری را فقط در سینمایِ مرد هنرمند میتوان یافت. کسانی مانند بهرام بیضائی. مردانی که برای نشان دادن منظورشان و بیان موضوعات مختلف و ذهنیتِ شان ،‌ از آرایه های سینمایی بهره می برند. نه اینکه نخ نما و کلیشه ای و گل درشت فیلم بسازند یا همه دنیا را در نظر مخاطب سیاه جلوه دهند!! نیازی هم به سیاه نمایی نداشتند چرا که در اوج روزهای جنگ و گلوله و آتش ؛‌ چشمِ دلِ شان پر از امید بود.
دیدن این اثر فرخنده و مبارک را به همه شما توصیه میکنم تا با سینمای مؤلف و سینمای قصه گو بیشتر آشنا شوید.
1 لایک
1 نظر
1397/12/11
پرزیوال
کاس چریکه ی تارا ر‌و از این بیضایی نامرد میدیدی که اینجوری ازش تعریف نمی کردی تو این زباله کلی به مسلمانان و امام حسین توهین کرده و بهائیت ظاله رو تبلیغ کرده
0 لایک
1399/11/06
فاطمه هادی
عالی
1 لایک
1 نظر
1396/10/05
محمد محمد
این فیلم رو تو تلویزیون ایران مشاهده نمودم واقعا عالی بود مخصوصا که در دوران نوجوانی بودم و متناسب با سن خودمم بود اما مسلما هر بار که این فیلم رو مجددا تماشا می کنی نکات بیشتری رو در میابی و متوجه میشی که چقدر این فیلم ارزش وقت گذاشتن واسه تماشاش رو داشت . از همه عوامل این فیلم و چنین فیلم هایی واقعا ممنون و مچکر هستم و براشون آرزوی سلامتی دارم
1 لایک
1397/12/01