لیست "نگاهی به آثار شاخص «بهرام بیضایی» بهمناسبت تولد وی"
کارگردان: بهرام بیضایی
آسیابان و همسرش که مظنون به قتل "یزدگرد" آخرین شاه ساسانی هستند مورد بازجوییهای مکرر سران حکومت قرار میگیرند. تا بالاخره با ورود اعراب، ماجراها شکل تازهای مییابد.
کارگردان: بهرام بیضایی
باشو کودکی که خانواده و کاشانهاش را در بمباران از دست داده، ناخواساته و گریزان به منطقهای بسیار دور از جنگ میرود. اما در این محیط همه چیز برایش غریب و ناشناخته است. نائی، زنی که شوهرش در سفر است، باشو را در مزرعه خود یافته و به او پناه میدهد. نائی برای هماهنگ نمودن باشو با محیط تازه تلاش میکند. رفته رفته آن دو زبان مشترکی برای ارتباط مییابند و نائی به رغم همه مشکلات و مخالفت اطرافیان، باشو را نزد خود نگه میدارد. سرانجام شوهر نائی از سفر باز میگردد و او نیز در برخورد با باشو، او را صمیمان...
کارگردان: بهرام بیضایی
فیلم "سگ کشی" زندگی یک بانوی نویسنده ایرانی به نام گلرخ کمالی را به تصویر میکشد که همسرش توسط صحنه سازیهای شریکش راهی زندان شده و این زن برای نجات شوهرش به دنبال رضایت شاکیان پرونده همسرش میشود و در پایان پی به نقشه و صحنه سازی شوهرش برای تصاحب سرمایه شرکت میبرد
کارگردان: بهرام بیضایی
خانهای را برای عروسی آماده میکنند. خبر میرسد که چند تن از بستگان عروس در حادثهای کشته شدهاند. پس از مدتی تردید در پذیرش خبر، سرانجام فاجعه تأیید میشود. آیین سوگواری برپا میشود، بی آنکه کسی به سرنوشت زوج جوان بیاندیشد...
کارگردان: بهرام بیضایی
بیوه زنی به نام تارا (سوسن تسلیمی) همراه دو کودک کم سالش (گلبهار اسلامی و قربانعلی فلاحی) از ییلاق به کومه اش بازمی گردد. در راه می شنود که پدربزرگش مرده، و در جاده ی جنگلی به مردی غریب (منوچهر فرید) برمی خورد که جامه ی تاریخی پوشیده و شتابان می گذرد. تارا میان میراث پدربزرگ شمشیری می یابد که نمی داند با آن چه کند؛ تارا می کوشد شمشیر را به جای داس درو به کار گیرد؛ اما شمشیر به این کارها نمی آید و تارا آن را به رودخانه می اندازد. تارا از نو مرد تاریخی را، که سرداری از تبار جنگجویان منقرض شده است،...
کارگردان: بهرام بیضایی
چکامه چمانی که همسر و فرزندش را در تصادف اتومبیل از دست داده و وکیل خانواده راننده خاطی به او برای دادن رضایت، فشار و مزاحمت وارد می کند، با مرد تازه از زندان آزاد شدهای به نام نجات شکوندی آشنا میشود...
کارگردان: بهرام بیضایی
«مدبر» یک گویندهی فیلمهای مستند تلویزیون است. در جریان صداگذاری یک فیلم جدید، به طور اتفاقی تصویری از همسرش را در کنار مردی ناشناس در یک پیکان میبیند. «مدبر» که بدگمان شده، ضمن تحقیق در پرده توأم با نیش و کنایه، به پیگیری احوالات همسرش میپردازد. متدرجاً درمییابد که در پس ظاهر آرام او نگرانی و اضطراب و رازی هست. لذا میکوشد که دلیل نگرانی و جواب راز را بداند و سرانجام موفق میشود: نگرانی «مدبر» بیدلیل و ظنش به همسرش بیمورد بوده است؛ چرا که تصویری که اینهمه او را درگیر کرده بود، متعلق به خو...
کارگردان: بهرام بیضایی
آقای "حکمتی" معلم تازهای است که به مدرسهای در جنوب شهر منتقل میشود. او هنگام ورود به محله با گروهی از بچهها که برخی از آنها شاگردانش هستند برخورد میکند. آقای حکمتی عاشق خواهر یکی از شاگردانش میشود. اما موانعی سر راه این عشق وجود دارند و ناچار آقای حکمتی محله را ترک میکند.
کارگردان: بهرام بیضایی
در یک آبادی کنار دریا، روزی مردم میبینند که قایقی پیش میآید، قایق را از آب میگیرند و در آن آدمی زخم خورده مییابند که نامش "آیت" است و نمیداند که چه بر سرش آمده است. آیت در آبادی میماند و در عین حال که سعی میکند خود را بشناسد با محیط نیز زود هماهنگ میشود. همسر و فرزند به دست میآورد ولی همیشه فکر میکند کسانی که زخمیاش کردهاند، در جستجویش هستند. سرانجام روزی پنج تن به آبادی میآیند. آیت سعی میکند از دست آنها بگریزد ولی سرانجام تسلیم میشود و همراه آنان به دریا باز میگردد.
کارگردان: بهرام بیضایی
"اصالت" گوینده تلویزیون به عکس دختر گمشدهای در روزنامه برخورد میکند که چهره آشنایی دارد ولی هرچه فکر میکند نمیداند این دختر را کجا دیده است. او موضوع را با همسرش "آسیه" درمیان میگذارد. (آسیه در مدرسه کر و لالها درس میدهد) و روز بعد درباره دختر گمشده با همکارانش صحبت میکند و آنها هم تصمیم میگیرند آگهی روزنامه را از تلویزیون پخش کنند. اصالت به نشانی ذکر شده در آگهی روزنامه میرود و متوجه میشود که نشانی متعلق به سالها پیش است. جستجو ادامه مییابد... در منزل آسیه خاطرات مادرشوهرش را مینوی...