لیست "بهمناسبت روز ملی سینما/ مروری بر فیلمهای خاطرهانگیز سینما"
کارگردان: داریوش مهرجویی
گاو "مشهدی حسن" میمیرد و او که گاوش را خیلی دوست دارد متدرجاٌ در قالب گاو فرو میرود.دوستانش او را به بند کشیده و جهت معالجه به شهر میبرند اما مشهدی حسن میگریزد، به درهای سقوط کرده و میمیرد.
کارگردان: مسعود کیمیایی
"قیصر" به انتقام قتل برادرش "فرمان" و مرگ خواهرش که مورد تجاوز قرار گرفته است، عاملین را که برادران "آق منگل" هستند یکی پس از دیگری به قتل میرساند و خود نیز در پایان به ضرب گلولهی پلیس از پای درمیآید.
کارگردان: علی حاتمی
"حبیب آقا ظروفچی" کاسب با ایمان و خوشنامی است که در چهل و چندسالگی هنوز ازدواج نکرده و با مادر و برادر ناتنیاش "مجید" زندگی میکند، مجید که عقل درستی ندارد در مغازه برادرش کار میکند و ظرفهای کرایه را به مجالس عزا و میهمانی میبرد. وی عاشق دختری است که عکسش را در ویترین یک عکاس خانه دیده است. حال مجید منقلب میشود و رفتاری ناهنجار از خود نشان میدهد. حبی آقا او را به امید شفا گرفتن به امامزاده داوود میبرد. چندی بعد مجید دوباره عاشق یک بلیط فروش سینما میشود و دیگر به خانه برنمیگردد. حبیب آق...
کارگردان: داریوش مهرجویی
حمید هامون که با همسرش مهشید دائم کشمکش دارد زندگی کابوس گونهی خود را مرور میکند. او که مشغول نوشتن رسالهاش دربارهی عشق و ایمان است در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی میگردد. خانه و کاشانه را ترک میکند و دست به اعمال دیوانهواری میزند. او در حالتی پریشان، در پی شکایتهایش، خود را به امواج دریا میسپارد، اما عابدینی او را نجات میدهد.
کارگردان: سیفالله داد
یک هواپیمای عراقی در کوههای غرب کشور (ارتفاعات کانیمانگا) سقوط میکند و تعدادی از کماندوهای هوانیروز برای دستگیر کردن خلبان هواپیمای ساقط شده به محل میروند. همزمان نیروهای عراقی و کردهای مزدور نیز برای نجات خلبان به منطقه میآیند و پس از یک درگیری شدید که بین نیروها به وجود میآید و جنگ هوایی بین هلیکوپترهای هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران و هلیکوپترهای عراقی، دو فروند از هلیکوپترهای عراقی سقوط میکنند و کماندوهای هوانیروز موفق میشوند خلبان عراقی را دستگیر کرده به پشت جبهه منتقل سازند.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
«عباس»، رزمندهی سالهای جنگ تحمیلی و کشاورز فعلی، برای مداوای ناراحتی که در گردن دارد به همراه همسرش «نرگس» به تهران سفر میکند و تصادفی با فرماندهی سابقش «حاج کاظم» روبرو میشود. کاظم به او کمک میکند که جریان مداوا سریعتر انجام شود. با مراجعه به بیمارستان و آزمایشهای متعدد پزشک معلوم میشود که ترکش کوچکی در نزدیکی شاهرگ «عباس» وجود دارد. وضع حساس و دشواری است؛ جراحی سخت و بسیار خطرناک است. پزشک معالج پیشنهاد میکند تا زمان جراحی نباید عصبی شود و چنانچه عصبانی شد اجباراً بخندد تا مانع حرکت ...
کارگردان: سید داود میرباقری
«عباس خاکپور» به قصد سفر به آمریکا به ترکیه میرود تا ویزای آمریکا را بگیرد. او چهاربار و با قیافههای مختلف به سفارت آمریکا مراجعه میکند، اما موفق به اخذ ویزا نمیشود. پس از مدتی او در دام چند ایرانی، «جواد» و رئیسش «اسی» میافتد که در هتلی در استامبول، با مشارکت مدیر آن معروف به «چرچیل»، دفتری ایجاد و به کلاهبرداری مشغول است. به پیشنهاد «اسی»، «عباس» خود را در کسوت زنی درآورده و نام خود را «درنا» میگذارد تا بتواند ویزای ورود به آمریکا را به دست آورد. اما آشنایی و علاقهاش به زنی به نام «دنیا...
کارگردان: مجید مجیدی
پسرکی به نام علی کفشهای خواهرش را گم میکند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار میگذارند که صبحها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی با کتانی به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای بهموقع رساندن کفشها میکند، اما علی هر روز دیر به مدرسه میرسد تا این که...
کارگردان: کمال تبریزی
«صادق» فیلمبردار تلویزیون با راهنمایی همکارش پی میبرد که اگر همراه با آقای «کمالی» به مناطق جنگی سفر کند، به راحتی خواهد توانست وام مورد نظر خود را دریافت کند. او علیرغم عدم تمایل و ترس از فضایی ناشناخته، تصمیم به رفتن میگیرد. حضور «صادق» در منطقهی جنگی حوادثی هم مضحک و هم خطرناک پیش میآورد. او به همین دلیل ترفندهایی را به کار میگیرد تا از منطقه خارج شود، اما ناخواسته لحظه به لحظه به خط مقدم نزدیک و نزدیکتر میشود و سرانجام در موقعیتی استثنایی قرار میگیرد و...
کارگردان: کیومرث پوراحمد
«نسرین» و «نرگس» مثل سیبی هستند که از وسط نصف کرده باشند. سالها پیش پدر و مادرشان آنها را از یکدیگر جدا کردهاند، اما آنها از روی یک اتفاق همدیگر را پیدا کرده و پنهانی جایشان را عوض میکنند. حالا «نسرین» در خانهی پدر به جای «نرگس» زندگی میکند و در تنهایی برای عکس خواهرش آواز میخواند: نیمهی گمشدهی من، حرفای نشنیدهی من و...
کارگردان: علی حاتمی
در زمان سلطنت احمد شاه، تاجری فرنگی به بهانه رونق فرهنگ و هنر قصد دارد با پرکردن چند صفحه از چند موسیقی دان ایرانی، ردیف های اصیل ایرانی را که در حال فراموشی است، از گزند گذر زمان محفوظ نگه دارد. به همین منظور از آقاحسین دلنواز خواسته می شود که جمعی از بهترین نوازندگان را برگزیند. این قصد و برنامه سفر به فرنگ با مشکلاتی مواجه می شود. اما استاد دلنواز خود تصمیم می گیرد این برنامه را عملی کند. در فرنگ صدای دلنشین اهرخان خواننده گروه، هنگام تمرین، موجب شفای لیلا برادرزاده سفیر عثمانی می شود که در م...
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
گلنار با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کند. روزی به کنار چشمه می رود تا آب بیاورد. باد دستمال آبی او را، که یادگار مادرش است، با خود می برد. گلنار در پی دستمال به جنگل می رود و راه را گم می کند و گرفتار خاله خرسه می شود. خرس ها او را برای انجام کارهای روزانه و پختن کلوچه پیش خود نگه می دارند. پدربزرگ و مادربزرگ به کمک اهالی به دنبال گلنار می گردند، اما او را نمی یابند. خاله قورباغه خود را به گلنار می رساند و با هم نقشه ای برای فرار می کشند. گلنار به خرس ها می گوید به شرطی پیش آن ها می ماند که یک ...
کارگردان: عباس کیارستمی
پسربچهای هنگام انجام تکالیف شب متوجه میشود دفتر همکلاس خود را اشتباهاٌ برداشته و با خود به خانه آورده است. در حالیکه معلم تاکید کرده است دانشآموزان بایستی تکالیف خود را در دفتر مخصوص تکالیف شب انجام دهد. خانه همکلاس در قریه مجاور قرار دارد. راه دور است و دشوار ولی پسربچه خود را ملزم میداند هر طوری شده دفتر را به دوستش برساند.
کارگردان: مرضیه برومند، علی طالبی
کپل، شکمو، دم باریک، دم دراز، گوش دراز، سرمائی، عینکی، خوشخواب، با سایر موشها در کلاس مشغول درس خواندن و بازیگوشی بودند که ناگهان موش اصد دستپاچه و نگران وارد شهر میشود و خبر میآورد که: ای داد و بیداد چه نشستهاید که یک گربه سیاه و بدجنس در راه است و اگر پایش به اینجا برسد یک موش هم از دستش جان سالم بدر نمیبرد. در شهر هنگامهای برپا میشود، موشها ابتدا وحشتزده و نگران به این سو و آن سو میدوند، هر کس چیزی میگوید و هر کس راهی پیشنهاد میکند، ولی سرانجام در یک راه همه مصمم میشوند: اتحاد و ا...
کارگردان: اصغر فرهادی
سیمین میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادرنمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند.این اختلافات باعث میشود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد میکند و مجبور میشود به خانه پدرش برگردد. ترمه تصمیم میگیرد پیش پدرش نادر بماند به امید اینکه مادرش سیمین پیش آنها برگردد.نادر نمیتواند از عهده مراقبت از پدرش بر بیاید پس برای این کار یک مستخدم به نام راضیه استخدام میکند. این زن جوان که باردار...
کارگردان: کمال تبریزی
رضا مثقالی معروف به رضا مارمولک دزد سابقه داری است که بارها دستگیر و زندانی شده، اما در آخرین دستگیری، اتهام او سرقت مسلحانه است. رضا را به زندانی تحویل می دهند که رئیس آن (آقای مجاور) مردی بسیار سختگیر و انعطافناپذیر است. او عقیده دارد باید آنقدر نسبت به مجرمان ـ با روش هایی خاص ـ سخت گیری کند که حتی فکر اعمال خلاف به مغزشان نرسد. و معتقد است زندانیان را به زور هم که شده باید وادار به درستکاری کرد تا به بهشت بروند. رضا در حادثه ای مجروح می شود و به بیمارستان خارج از زندان منتقل می شود. در آنجا...
کارگردان: رسول صدرعاملی
فیلم من ترانه 15 سال دارم ،ترانه دانش آموز پانزده ساله ای است که مادرش فوت کرده و پدرش در زندان است و با مادربزرگش زندگی می کند. روزی امیر به ترانه اظهار عشق می کند و تصمیم به ازدواج با او می گیرد و چون هر دو محصل هستند قرار بر صیغه ی محرمیت می شود تا بعد ازدواج دائم صورت گیرد. بعد از مدتی ترانه متوجه می شود که امیر با چند دختر ارتباط غیر اخلاقی دارد و با این وضع تصمیم به جدایی می گیرد. ترانه و امیر از هم جدا می شوند و امیر به آلمان می رود، اما پس از مدتی ترانه می فهمد که باردار است…..
کارگردان: ناصر تقوایی
رویا و جهانگیر پس از دهسال زندگی مشترک درمییابند که هنوز شناخت کافی از یکدیگر ندارند، رویا که به نویسندگی علاقهمند شده به کلاس فیلمنامهنویسی میرود؛ اما در این راه با مخالفتها و کنایههای همسرش مواجه میشود. رویا چند روزی قهر میکند و پس از چند روز با فیلمنامهای از زندگی خودش به خانه باز میگردد.
کارگردان: رسول ملاقلیپور
پزشکان دلیل وضعیت سعید فرزند سپیده را ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده میدانند. سهیل اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت میکند و...
کارگردان: مسعود دهنمکی
مجید از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود. میرزا شرط ازدواج مجید و دخترش را سر به راه شدن او میداند. مجید تصمیم میگیرد برای اثبات سر به راه شدن خود به جبهه برود که بقیه دوستانش نیز همراه او میشوند. برای حضور آنها در جبهه، مخالفتهایی وجود دارد اما باضمانت میرزا و یکی دیگر رزمندهها آنها به پادگان آموزشی میرسند.
کارگردان: ایرج طهماسب
«کلاه قرمزی» که حالا بزرگ شده، مشغول تحصیل است اما بازیگوشیهایش سبب میشود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او برای اینکه شغلی به دست آورد نیز نتیجهای عاید نمیکند، تا اینکه از طریق تماشای تلویزیون و ملاحظهی برنامهی «آقای مجری» تصمیم میگیرد تا روانهی تلویزیون شود. «کلاه قرمزی» به تهران نزد «پسرخاله» میرود و با کمک او روانهی تلویزیون میشود و در آنجا به خاطر علاقهی زیادش به «آقای مجری» سعی میکند تا موانع راه ازدواج او را از بین بردارد؛ اما مشکلاتی را باعث میشود...
کارگردان: علی حاتمی
داستان این فیلم از دو موضوع تشکیل شده که در نهایت سادگی با یکدیگر تلفیق شدهاند. موضوع نخست از دیدگاه فرزندانی است که در کنار مادر پیرشان یک بار دیگر روزگار خوش کودکی را تجدید میکنند. موضوع دوم سفر سبکبارانه یک مادر است به دیار دیگر که خود مشتاقانه در تدارک این سفر شرکت میکند و فرزندانش را در فراهم آوردن مراسم پس از مرگش یاری میدهد.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
یک مجروح شیمیایی برای معالجه به آلمان اعزام میشود. در آنجا خواهر خود را که سالهای پیش از ایران رفته و ساکن آلمان شده است، ملاقات میکند...