روزهای رفته زندگی را ورق میزنم چه خاطراتی که زنده نمی شوند چه روزهایی که دلم میخواست تا ابد‌ تمام نشود چه روزهایی که هر روزش یکسال گذشت چه فکرها که آرامم کرد چه فکرها که روحم را زره زره فرسود چه لبخندهایی که بی اختیار بر لبانم نقش بست چه اشک هایی که بی اراده از چشمانم سرازیر شد چه آدم هایی که دلم را گرم کردند چه آدم هایی که دلم را شکستند چه چیزهایی که فکرش را هم نمیکردم و شد چه آدم هایی که شناختم و‌ چه آدم هایی که فهمیدم هیچگاه نمی شناختم شان و‌ سهم من از این همه: یادش بخیر می شود کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا آرامشی که هیچگاه تمام نشود
قربان محمدپور | روزهای رفته زندگی را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمی شوند
چه روزهایی که دلم میخواست تا ابد‌ تمام ن...
51
1396/12/01