... بي بي بتول مي گفت مرض داري.مرض لبخند. بهداري سرنبش هم مي گفت اسمش خستگي خنده است. به بي بي بتول گفته بودند: لبخندم خسته تر از اينه كه خودش را جمع و جور كنه. راست گفته بودند.چون بي پدر خودش را مدتهاست ولو كرده است روي صورتم و از جايش تكان هم نمي خورد. خودش را موذيانه وا داده است روي لبهايم و ناي رفتن هم ندارد.مدتهاست تمام خطوط صورتم از خستگي خنده ام دردشان گرفته.بي بي بتول وازلين مي ماليد لاي خطها كه عالي نبود ولي خوب بود.يكم مي سوخت ولي خوب بود.بدتر از همه شبهاست كه زمان خوابيدن هم نميرود بي پدر.حتي وقتي بي بي بتول مُرد هم از روي صورتم تكان نخورد. درد بي درمان است درد بي درمان! خدا نصيب دشمنم هم نكند.بي بي بتول نذر كرده بود و مي گفت حتما شفادهنده شفايم خواهد داد و هي ورد مي خواند و شفادهنده را فوت مي كرد در صورتم! در لبخندم!ولي خب! شفا پيدا نكردم كه نكردم.حالا همه اينها يك طرف ، طرف ديگر دندانهاي جلويم هستند كه اينطوري هوا مي خورند و هميشه خشك هستند! خشك و سرد.كاش لبخند لعنتي حتي براي چندثانيه عقب مي كشيد تا لب بالايم دندان ها را خيس كند.گفتم لب بالايم يادم آمد آنهم ترك خورده است.درست آن وسط ، بالاي لبم از تو ترك خورده است.چه تركي!گاهي كمي خون ميزند بيرون، مي افتد بين خط دودندان جلويم و خيسشان مي كند، كه هيچ بد هم نيست.بي بي بتول كه زنده بود رب انار مي ماليد لاي تركم.از وقتي بي بي بتول مرده اوضاعم هم بدتر شده. سر قبرش يكي دوتا توسري و چك هم سر لبخند هميشگي ام خوردم. فشار لبخندم چنان است كه موهايم سفيد شده.آقا لُب مطلب اين است كه ديگر تحملش را ندارم. اما چه مي شود كرد.مريضي است ديگر! بهش مي گويند خستگي لبخند.شما قدر سلامتي ات را بدان.). . . . . . . . #همايون_غني_زاده #همايون_غنيزاده