... اختراع زندگی ... در لطیفهای آمده که شخصی برای ثبت اختراعش که سالها وقت برده بود به اداره ثبت اختراعات رفت. کارشناسان نشستند تا او کارکِردِ آنرا که گفته بود نوعی فندک بدیع است نشان دهد. مرد نفسنفسزنان پیش آمد درحالی که یک کپسول بزرگ گاز بر پشت خود بسته بود و با شيلنگ و سیم و فنّر و گیرههای بسیار تا مقابل صورتش آورده بود. در لحظه آزمایش با سختی تمام دست به پشتِ سر برد و با نکبت و بدبختی شیر کپسول گاز را باز کرد. بعد شیر گاز مقابل صورتش را باز کرد. سپس کبریت کشید و اجاقک مقابل دهانش را روشن کرد و دست آخر سیگاری را با شعله حجیم آن روشن کرد. پک عمیقی به آن زد و با غرور و افتخار به جمع داوران اداره نگاه کرد. پس از لحظاتی بهت و سکوت یکی از جمع به او گفت: داداش از اول میتونستی سیگارتو با همین کبریت بگیرونی! مرد مخترع گفت: اونجور میشه، اینجورم میشه! به نظر میرسد ما هم داریم شکل تازه و بدیعی از زندگی را ابداع و اختراع میکنیم؛ چون به همین اندازه با حل مسائل خرد و کلان به روشِ اینجور، کیف کرده به هم پز میدهیم. خلاصه كه جداى از روش زندگى اجتماعى، داريم نوع جديدى از "خودمان" را هم اختراع مى كنيم؛ فقط مانده جایی ثبتاش کنیم! ...
4،467
65
1396/12/17